با امضای این قرارداد، شما صادقانه میپذیرید که در این بیست و چند سال رهبری، آن نبودهاید که باید میبودید. همین و دیگر هیچ. به محض امضای این قرارداد، شما داوطلبانه و آبرومندانه و بی سر و صدا – همچون کیخسرو - به اسم استراحت و عبادت از رهبری کنار میروید و عرصه را برای انتخاب همهجانبه مردم وا میگشایید. مردم در قبال این رفتار شما چه میکنند؟ شما را...
در آستانه سالگرد انقلاب ۵۷، محمد نوریزاد، از منتقدان علی خامنهای و محمود احمدینژاد، با انتشار نامهای سرگشاده با عنوان «رفتن یا نرفتن [خامنهای]، مسئله این است!»، ضمن برشمردن بیکفایتیهای رهبر جمهوری اسلامی در ۲۲ بند، «هدیهای برای این روزهای تلخ» خامنهای «از جنس لبخند، امید و سرفرازی» پیشنهاد داده و یک «راه گشایش» به او نشان داده و از وی خواسته است که طی یک قرارداد با مردم ایران، «داوطلبانه و آبرومندانه و بی سر و صدا به اسم استراحت و عبادت از رهبری کنار برود و عرصه را برای انتخاب همهجانبه مردم وا بگشاید.» بر اساس قرارداد پیشنهادی نوریزاد، مردم در قبال این رفتار خامنهای، «او را به درون پرمهر خود راه میدهند و بر همان تختی مینشانند که ملات پایههایش از محبت و مهر است.» نوریزاد همچنین ضمن ابراز نگرانی از آینده عنقریب خامنهای در صورت امضا نکردن این قرارداد فرضی، نوشته است: «وگرنه...، نه، اصلاً دلم نمیخواهد به این «وگرنه» بپردازم و آینده عنقریب شما را واشکافی کنم.»
به نوشته نوریزاد: اگر در کارنامه رهبری خامنهای جز فضاحت هستهای هیچ نباشد، عدم کفایت او در بایستگیهای رهبری قطعی و محرز است.
نوریزاد در بخشی از این نامه خطاب به خامنهای نوشته است: شما در این سالهای رهبری، دست بر هر چه که نهادهاید، از همانجا مفسدهها برآمده است. فرهنگ؟ واویلا! امنیت؟ عجبا! اقتصاد و رشد و آرامش و آبادانی؟ ای بدا!
در قسمت دیگری از این نامه، با انتقاد از نمایندگان مجلس شورای اسلامی آمده است: شما برای این که هست و نیست جامعه پیش پای جناب شما فرش شود، به ترساندن همگان حریص شدید. همگان را ترساندید و زبان مردم را به لکنت انداختید؛ جوری که از مجلس شورای اسلامی اصطبلی پرداختید که در آن، صورتهای انسانی، به مضحکههای حیوانی مشغولاند. من البته جناب علی مطهری را از این اصطبل گندزده بیرون میکشم. مجلسی که در یک قلم، خون ستار بهشتی و صدها و صدها خون دیگر را دید و انکارشان کرد.
نوریزاد ضمن حمایت تلویحی از هاشمی، خاتمی و روحانی، خطاب به خامنهای نوشته است: کاری کردهاید که بهجز خودتان هیچ رییس جمهوری از آسیب و مفسده در امان نمانده باشد. مگر میشود از بنیصدر تا هاشمی تا خاتمی همه و همه ناجور بوده باشند و یک احمدینژاد همان باشد که شما خواهان آنید؟ وی همچنین پرسیده است: شما خبر دارید آیا چرا آقای روحانی و همکاران او را هنوز که هنوز است به وزارت اطلاعات راه ندادهاند؟
نوریزاد در بخش دیگری از این نامه، ضمن انتقاد همزمان از خامنهای و احمدینژاد، نوشته است: احمدینژاد را از انبان بیت مکرم خود برکشیدید و بدو میدان دادید تا همچو یک بیپروای بی چاک و دهان، هاشمی یا هر که را که در مدار نفرت شماست به خاک اندازد و ذلیل کند و خود نیز مثل یک خادم و خدمتکار در برابر شما دست به سینه بایستد.
نوریزاد در ادامه این نامه، با انتقاد از وضعیت فرهنگی و اجتماعی ایران، نوشته است: جامعهای که آراستهاید، یک جامعه هردمبیل و ترسیده و دزد و دزدزده و معتاد و بیکار و پریشان و گیج و منگ و تحقیرشده و غارتشده هم در عرصههای داخلی و هم در مجامع بینالمللی است. با دزدانی عربدهکش که قبههای سرداریشان را خود جناب شما بر دوششان چسباندهاید و همزمان موانع راهشان را در بلعیدن و بالا کشیدن اموال مردم به دستوری و امریهای برچیدهاید. به نوشته نوریزاد: اگر بشود بر یک حباب پوک، خانه ساخت به تربیت ناشی از شعار نیز میتوان دل بست.
در بخش دیگری از این نامه، خطاب به خامنهای آمده است: جامعهای پرداختهاید بی نخبه و انبوه از مداحان. جامعه بی نخبه و مداحمحور، مطلوبترین فضا و فرصت را برای رفتارهای ناجور حکومتی فراخ کرده است...؛ «لااکراه فی الدین» یعنی آقای خامنهای شما اجازه ندارید هم خود را و هم جمهوری اسلامی را بر مردم تحمیل کنید و از آنان بخواهید که همه مقدرات خود و نسلهای خود را به شما تفویض کنند؛ و حال آنکه شما سالهاست به همین کار تحمیلی مشغولید و مردم را از انتخاب آگاهانه و آزاد و مستقلشان باز داشتهاید و محرومشان فرمودهاید.