۱۳۹۳ آذر ۹, یکشنبه
حکم کور کردن چشم و بریدن گوش برای یک اسیدپاش
خبرگزاری هرانا – فردی که ۱۰ سال قبل جوانی را مورد حمله اسید قرار داده بود به قصاص از ناحیه چشم راست و لاله گوش چپ و همچنین پرداخت دیه بابت سایر جراحات محکوم شد.
به گزارش هرانا به نقل از تسنیم؛ حدود ۱۰ سال قبل پسر جوانی در محله مجیدیه شمالی تهران مورد حمله و اسیدپاشی قرار گرفت که در نهایت این اتفاق منجر به نابینایی یک چشم و سوختگی شدید صورت، گردن و گوش این جوان شد.
این جوان با شکایت از فرد مهاجم خواستار محاکمه و مجازات او شد که دادگاه کیفری استان تهران پرونده را به قاضی نورالله عزیزمحمدی رئیس شعبه ۷۱ سپرد تا به آن رسیدگی کند. سرانجام بعد از رفت و آمدهای فراوان قاضی عزیزمحمدی با توجه به درخواست شاکی مبنی بر قصاص متهم و دریافت دیه، متهم را به قصاص از ناحیه چشم راست و لاله گوش چپ و همچنین پرداخت دیه بابت سایر جراحات محکوم کرد.
پرونده با اعتراض متهم و وکیل وی به دیوان عالی کشور ارجاع داده شد که قضات یکی از شعب دیوان، بعد از بررسی پرونده، غیر از محکومیت دیه، مجازات درنظر گرفته شده درباره قصاص را نقض کردند. پرونده بار دیگر روی میز قاضی عزیزمحمدی قرار گرفت و اینبار هم با رفع نواقص و اصرار شاکی بر اجرای حکم قصاص، هیئت رسیدگیکننده حکم بدوی خود را تکرار کرده و متهم را به قصاص محکوم کردند.
بار دیگر پرونده با اعتراض متهم و وکیل وی به دیوان عالی کشور ارجاع شد و اینبار قضات دیوان عالی حکم صادره را تأیید کردند.
شعبه رسیدگی کننده به این پرونده در دیوان عالی کشور هم بعد از بررسی مجدد پرونده نظر خود را اینگونه اعلام کرد: با توجه به محتویات پرونده رسیدگی مجدد شعبه دادگاه کیفری استان تهران، با لحاظ جهات موجب نقض دادنامه قبلی خود در این مرجع و در نهایت صدور حکم مستدل و مستند مبنی بر قصاص چشم و لاله گوش راست آقای داوود روشنایی و آسیبهای دیگر موجب پرداخت دیه به نامبرده اشکال اساسی از جهت رعایت اصول و قوائد دادرسی ندارد و اعتراض وکیل متهم نیز موثر در نقض دادنامه نیست و چون مماثلت در وسیله نابینا کردن جزء شرایط قصاص عضو نیست و قید جمله به طور کامل، دقیق و عینا در دو نظریه کمیسیون پزشکی از جهت مذکور است و چون بنابر تصریح دکتر بشیر نازپرور مدیرکل پزشکی قانونی استان تهران انجام قصاص با وسیله دیگر غیر از اسید وجود دارد، لذا با حذف استفاده از اسید در اجرای حکم قصاص و با استناد به بند الف ماده ۲۶۵ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری، رأی معترضعلیه کاملا ابرام میشود (۲۸ فروردین ۹۰).
روشنایی آذرماه سال ۹۱ در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری تسنیم درباره آخرین وضعیت خود گفته بود با شماره تلفنی که مربوط به معاونت قضایی قوهقضاییه بود تماس گرفتم و به من گفتند ۱۲ کارشناس پرونده شما را بررسی کرده و با اتفاقنظر اعلام کردند حکم قصاص باید اجرا شود. به من گفتند کارشناسان این نظر را دادهاند و حرفی از دستور رئیس قوهقضاییه نزدند.
اعدام یک زندانی در زندان مرکزی قم
خبرگزاری هرانا – صبح امروز با درخواست ولی دم مقتول حادثه بیمارستان شهید بهشتی و به حکم ریاست قوه قضاییه حکم قصاص محکوم علیه ص. ی. ف در زندان مرکزی قم اجرا گردید.
به گزارش هرانا به نقل از باشگاه خبرنگاران؛ صبح امروز با درخواست ولی دم مقتول حادثه بیمارستان شهید بهشتی و به حکم ریاست قوه قضاییه حکم قصاص محکوم علیه ص. ی. ف در زندان مرکزی قم اجرا گردید.
حادثه نزاع در بیمارستان شهید بهشتی استان قم در حالی به وقوع پیوسته بود که درفروردین سال جاری عدهای ساعتی پیش از ورود به بیمارستان با یکدیگر درگیر و و با ضربات چاقو یکدیگر را مصدوم کرده و سپس درگیری مجددی در اورژانس بیمارستان شهید بهشتی سبب به قتل رسیدن یکی از طرفین دعوا شده بود.
در تاریخ ۲۲/۲/۹۳ بازپرس شعبه دادگستری عمومی و انقلاب قم قرار مجرمیت متهمان پرونده را صادر و پرونده با کیفر خواست جهت صدور رأی به شعبه اول دادگاه کیفری ارجاع شده و احکام مربوط به مجرمان این حادثه اعلام گردید.
حکم قصاص متهم اصلی این پرونده صبح امروز در زندان مرکزی قم اجرا شد و دیگر متهمان پرونده نیز به ۵ سال حبس، ضربات شلاق و ۲ سال تبعید به شهرهای قائن، دره شهر، ایذه، طبس و قیدار محکوم شدند.
ادامه اعتصاب غذا در زندان ارومیه و حضور گارد و تهدید زندانیان
خبرگزاری هرانا – اعتصاب غذای ۲۹ زندانی سیاسی در زندان مرکزی ارومیه برای ۹مین روز خود ادامه یافت و یکی از اعتصاب کنندگان به زندان مهاباد تبعید شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، طی روز شنبه ۸ آذر ماه که روز ملاقات زندانیان سیاسی در بند ۱۲ زندان مرکزی ارومیه نیز بود مسئولان زندان «منصور آروند» زندانی محکوم به مرگ که به همراه ۲۸ زندانی دیگر دست به اعتصاب غذا زده بود را بصورت ناگهانی به زندان مهاباد تبعید کردند.
یکی از زندانیان این زندان به گزارشگر هرانا گفت: «ماموران منصور آروند که برای رفتن به ملاقات حضوری از بند خارج شده بود را گرفتند و دستبند و پابند زده، گونی بسرش کشیدند و به زندان مهاباد انتقال دادند.»
این منبع همچنین گفت: «زندانیان سیاسی که به ملاقات حضوری میرفتند هنگام رفتن به ملاقات توسط ماموران حفاظت کاملا برهنه شده و به شدت مورد بازرسی قرار میگرفتند.»
وی همچنین ادامه داد: «پس از پایان ملاقاتها حدود ساعت ۱۲ گارد ویژه زندان وارد هواخوری بند سیاسی شد، تلفنها را قطع کردند، درهای بند را بستند، در حیاط و هم در ورودی سالن مرکزی زا، گارد جلو پنجرهها و کنار دیوارها مستقر شد و اعلام کردند محمد عبدالهی باید به بند قتلیها منتقل شود. ما نیز با این موضوع مخالفت کردیم و اجازه انتقال را ندادیم. در نهایت مدیر داخلی آمد و گفتگو کردیم و نگذاشتیم محمد عبدالهی را منتقل کنند. ساعت ۹ شب گارد محل را تکر کرد و فعلا شرایط آرام است.»
گفتنی است، ۲۹ تن از زندانیان سیاسی در بند ۱۲ زندان مرکزی ارومیه از روز پنجشنبه ۲۹ آبان ماه در اعتراض به عدم تفکیک جرایم و برخی دیگر از مشکلات صنفی خود دست به اعتصاب غذا زدهاند. اسامی ایشان عبارت است از: علی افشاری، جعفر افشاری، ولی افشاری، حبیب افشاری، منصور آروند، کیهان درویشی، شیرکو حسنپور، محمد عبداللهی، خزر رسولیراد، سامان نسیم، امیر ملادوست، سیروان نژاوی، جعفر میرزایی، ابراهیم رضاپور، محمد عبدالبخت، عبدالله اصغری، عرفات اصغری، عبدالرحمان سلیمان، سیدسامی حسینی، عبدالله حمودی، احمد تمویی، عثمان مصطفیپور، بهروز آلخانی، مصطفی الرحمان، یوسف کاکهممی، سیدجمال محمدی، علیرضا رسولی، شورش افشاری، مصطفی داوودی
جوان بیستساله علیرغم بخشش خانواده مقتول اعدام شد!
روز پنجشنبه ۶ آذرماه ۱٣۹٣، درملأعام یک جوان بیستساله را اعدام کردند. هنوز معلوم نیست این فرد اعدامشده که از طرف رژیم اسلامی «م.ق» معرفیشده، در هنگام دستگیری چندساله بوده است.
در مراسم شنیع اعدام یک جوان بیستساله دادستان جغتای در دفاع از این جنایت وحشیانه چنین گفت: « با توجه به اینکه اولیای دم مقتول برحسب رضایتنامه رسمی از قصاص نفس صرفنظر و رضایت خویش را اعلام کردند در ارتباط با این پرونده قرار موقوفی اجرا صادر شد و درنتیجه در ارتباط با مجازات اعدام به علت اعمال غیراخلاقی، محکوم تقاضای عفو کرد که تقاضای وی در کمیسیون استان خراسان رضوی مردود شناخته شد و مورد مخالفت قرار گرفت.»
به همین سادگی باوجوداینکه اولیای دم رضایت دادند، کمیسیون استان خراسان و دادگاه عالی حکومت جنایت اسلامی حکم اعدام این جوان را تائید و حتی تصمیم گرفتند او را درملأعام اعدام کنند.
مدافعین اعدامها در ایران و مخالفین و هیاهو کنندگان علیه جنبش اعتراضی به اعدامها در ایران لطفاً از سوراخهای خود بیرون آمده و در این مورد نیز اظهار فضل کنند. چرا یک جوان بیستساله را بدون اعلام نام و مشخصات او و بدون اعلامجرم او که ظاهراً قتل بوده و بخشیده شده به اتهام واهی «اخلاقی» میکشند و حتی به افکار عمومی پاسخ نمیدهند چرا او را کشتند.
این حکومت اسلامی ایران است. یک دستگاه جنایت و آدم کشی بیرحم که باید علیه آن به خیابان رفت و اعتراض کرد.
در سایت دادمردان وابسته به حکومت اسلامی در روز چهارشنبه اعلام شد که سه نفر درملأعام در استان خراسان اعدام میشوند دو نفر در مشهد و یک نفر در جغتای!
همین امروز شنبه ۸ آذرماه حداقل سه نفر در ایران اعدام شدند. یک زندانی در اردبیل به اتهام مواد مخدر و دو نفر دیگر نیز اعدام شدند که رسانههای حکومت اسلامی ازجمله سلامت نیوز با آبوتاب در مورد آخرین حرفهای این دو نفر و توبه آنها نوشتهاند و سپس اضافه کردهاند بعدازاین حرفها این دو نفر درملأعام اعدام شدند.
در یک هفته گذشته حکومت اسلامی ایران حداقل ۱۵ نفر را اعدام کرد و گردوخاک کنندگان علیه کمپین نجات ریحانه، در پستوهای خود خزیدهاند و لام تا کام حرف نمیزنند. شاید این روند بیشتر موردپسند آنها است!
کمیته بینالمللی علیه اعدام از همه سازمانها و احزاب اپوزیسیون در ایران و از همگان دعوت میکند بیشازپیش به اعدامها در ایران اعتراض کنند!
دبیرخانه کمیته بینالمللی علیه اعدام
۲۸ نوامبر ۲۰۱۴
اسیدپاشی بر روی رئیس بیمارستان ضیاییان تهران
اسیدپاشی بر روی رئیس بیمارستان ضیاییان تهران
رئیس بیمارستان ضیاییان تهران هنگام مراجعت به منزل توسط راکبین یک دستگاه موتور سیکلت مورد اسیدپاشی قرار گرفت. دستگیری اسیدپاشان در دستور کار پلیس تهران قرار گرفته و یک تیم ویژه برای این کار اختصاص یافته است.
خبرگزاری فارس: اسیدپاشی بر روی رئیس بیمارستان ضیاییان تهران/ پلیس برای دستگیری اسیدپاشان تیم ویژه تشکیل داد
به گزارش خبرنگار انتظامی خبرگزاری فارس، به نقل از مرکز اطلاع رسانی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ، مقارن ساعت 21 امشب دکتر انوری رئیس بیمارستان ضیاییان تهران هنگام مراجعت به منزل و در زمان پیاده شدن از خودرو توسط دو نفر راکبین یک دستگاه موتور سیکلت مورد اسیدپاشی قرار گرفت و از ناحیه دو چشم آسیب دید که بعد از حادثه به یکی از بیمارستانهای شهر تهران منتقل شد و هماکنون اقدامات لازم برای درمان وی آغاز شده است.
بر این اساس سریعاً دستگیری اسیدپاشان در دستور کار پلیس تهران قرار گرفته و یک تیم ویژه برای این کار اختصاص یافته است.
روایت یک دانشجوی کُرد زندانی از تولد تا اعدام
.
حبیبالله لطیفی؛ مدرسه، فوتبال، کوه، دانشگاه... اعدام
روایت یک دانشجوی کُرد زندانی از تولد تا اعدام
حبیبالله لطیفی زندانی سیاسی در زندان سنندج محکوم به اعدام است. او اکنون پس از گذشت شش سال همچنان در بلاتکلیفی به سر میبرد و خطر اجرای حکم اعدام وی را تهدید میکند.
حبیبالله لطیفی دانشجوی زندانی محکوم به اعدام، در تیرماه 1387، به جرم محاربه در شعبه یک دادگاه انقلاب شهر سنندج به اعدام محکوم شد. با گذشت شش سال و چهار ماه از صدور این حکم، کماکان وی در آستانه اجرای حکم اعدام قرار دارد و هیچگونه تغییری در پرونده وی صورت نگرفته است.
حبیبالله لطیفی هفتمین فرزند صغری و عباس لطیفی، اول فروردینماه ۱۳۶۰، در سنندج به دنیا آمد.. وی ۷ سال نخست زندگی خود را به همراه خانوادهاش (هنگام جنگ ایران و عراق) در روستای نایسر از توابع شهرستان سنندج، در آوارگی سپری نمود.
حبیب از کودکی به ورزش علاقهمند بود و در رشتهی فوتبال، استعداد کمنظیری از خود نشان میداد. در حین گذراندن مقاطع تحصیلی ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان، در تیمهای مختلف فوتبال از جمله تیم شهرداری سنندج بازی کرد. اما در آستانهی ورود به دانشگاه، مجبور به ترک آن شد؛ چرا که پیششرط ادامهی آن، ثبتنام در مرکز بسیج بود و بدینترتیب حبیب که حاضر به ثبتنام در بسیج نبود، علیرغم میل باطنی خویش، مجبور به ترک باشگاه و خداحافظی از فوتبال شد. حبیب که عاشق طبیعت کردستان بود، کمکم به ورزش کوهنوردی روی آورد و توانست بسیاری از کوههای کردستان را فتح نماید.
با وجود آن که حبیب در خانوادهای ثروتمند متولد شده بود، همواره در اجتماع فروتنانه ظاهر میشد. این دانشآموز ممتاز در سال ۱۳۸۰، موفق به اخذ دیپلم و پیشدانشگاهی در رشتهی ریاضی و فیزیک شد و در مهرماه ۱۳۸۱، به دانشگاه ایلام راه یافت و در رشتهی مهندسی صنایع ادامه تحصیل داد.
حبیب جوان، علاقهی ویژهای به مطالعه و بحث و گفتگو در خصوص مسایل اجتماعی- سیاسی ایران به ویژه کردستان داشت. او به همراه دوستان خود مدام مشغول فعالیتهای مدنی، فرهنگی، زیست محیطی و سیاسی بود. از شرکت در NGOها گرفته تا فعالیت سیاسی. وی همچنین افتخار عضویت در انجمنهای زیستمحیطی «ژیانهوه» و «شاهو» را داشت.
حبیبالله لطیفی ساعت 7 و 40 دقیقه غروب اول آبانماه ۱۳۸۶، در خیابان ادب سنندج، از سوی ۱۱ تن از نیروهای امنیتی اطلاعات، در زمانی که از یک مغازه خدمات کامپیوتری خارج میشد، محاصره و بازداشت شد و از آن غروب تا ۴ ماه بعد، آفتاب را در آسمانش ندید. وی ۴ ماه در زندان انفرادی تحت شکنجهی شدید بازجویان اطلاعات، مورد بازجویی قرار گرفت. روز نهم بازداشتش بر اثر خونریزی کلیههایش به بیمارستان تامین اجتماعی سنندج (دورافتادهترین بیمارستان شهر) منتقل میشود و بر حسب اتفاق یکی از بستگان نزدیکش وی را در وضعیتی بسیار وخیم اینگونه میبیند: «پسرکی با چشمهایی ورقلمبیده و پوستی کدر و تیره و لبان پاره شده که ۳ نفر وی را که توان راه رفتن نداشت و در میان بازوانشان نیمه خمیده و به سختی قدم بر میداشت، از پلههای بیمارستان بالا میبردند و ۸ نفر دیگر نظامی و لباس شخصی آنان را اسکورت میکردند.»
بعدها معلوم شد که ۵ الی ۶ نفر او را به باد لگد و باتوم گرفته و تا سرحد مرگ کتک زدهاند. او ۴ هفته توانایی هیچ حرکتی جز سینهخیز راهرفتن نداشت. سرش از ۳ ناحیه شکسته بود و لگدهای پیاپی، لبانش را شکافته بود.
گفتنی است به دنبال اعتراض حبیب به قاضی کامیانی بازپرس پرونده که هرازگاهی جهت بازپرسی به تکسلولی وی در اطلاعات مراجعه میکرد، کامیانی هرگونه اعمال شکنجه را انکار کرده و حبیب را متهم به اظهارات کذب نموده بود.
در این گیر و دار رییس کل اطلاعات استان کردستان و دادستان وقت سنندج (امجدی)، طی گفتوگویی که در تکسلولی اطلاعات از پشت دریچه سلول با حبیب انجام داده بودند؛ قول فراری دادن شخص وی و دوستش یاسر گلی در ازای اعتراف بر علیه دیگر دوستانش و فرستادن گزارش ماهانه در مورد ۲ نفر (که مشخص نشد چه کسانی هستند) را داده بودند که پس از آن که با واکنش منفی حبیب روبهرو شده بودند، او را تهدید به اعدام کرده بودند.
حبیبالله لطیفی پس از طی پروسه بازجویی که توسط ماموران وزارت اطلاعات انجام شد، به بند قرنطینه و سپس بند پاک ۲ زندان مرکزی سنندج منتقل شد و پس از ۴ ماه چشمانش به نور آفتاب و دیدار خانوادهاش روشن شد. حبیب در تاریخ ۱۰ تیرماه ۱۳۸۷، طی دادگاهی چند دقیقهای و بدون حضور خانواده، در شعبهی اول دادگاه انقلاب اسلامی سنندج از سوی قاضی حسن بابایی، به جرم اقدام علیه امنیت ملی و نظام، با استناد به آیه ۳۳ سوره مائده (قرآن) و استناد به مسائل یکم، سوم و پنجم از فصل ششم (حد محارب) جلد چهارم کتاب تحریرالوسیله خمینی و مواد ۱۸۳، ۱۸۶، ۱۹۰، ۱۹۱ قانون مجازات اسلامی، محارب (دشمن خدا) اعلام شده و به اعدام محکوم شد (اتهامی که وی هیچگاه نپذیرفت).
در پی اعتراض به این حکم غیرحقوقی، در ۱۰ بهمنماه ۱۳۸۷، بار دیگر این دانشجوی کُرد در دادگاه تجدیدنظر به اعدام محکوم شد. گفته شده قاضی بابایی در این رابطه به وی گفته بود: «تو که حکمات اعدام است بیا و جرمهای پروندهی دیگر متهمان بیگناه من را به عهده بگیر، بگذار این پروندهها نیز مختومه شود!»
گزارش شده است که در آستانهی اعدام زندانی سیاسی احسان فتاحیان و در زمانی که مادر حبیب به نشانهی اعتراض به اعدام وی به جمع زندانیان سیاسی اعتصابکننده پیوسته و تهدید به خودسوزی کرده بود؛ حجتالاسلام بابایی، «الهه» خواهر حبیب را به دلیل مصاحبه با رسانههای خارجی تهدید به پروندهسازی "چرب" و زندان کرده بود. پیش از آن نیز امید، برادر حبیب که جهت پیگیری پروندهی او به دادگاه رفته بود، از سوی حمزهای رییس سابق حفاظت دادگاه انقلاب سنندج، به مدت نیم روز بازداشت و در مقابل انظار عمومی، مورد ضرب و شتم توسط شخص رییس حفاظت قرار گرفته بود.
در زمان بازداشت رفتهرفته بیماری برونشیت (عفونت ریوی) حبیب که در کودکی از آن رنج میبرد، باردیگر عود کرده و عفونت معده و دندانها که همگی بر اثر نبود بهداشت در هوا و غذای نامناسب تکسلولی اطلاعات و زندان مرکزی سنندج بر او ظاهر شده بود، بر فشار و شکنجهی روحیاش افزود.
با وجود درخواستهای مکرر حبیب، خانواده و وکیلش؛ مسوولان اجازهی درمان نداده و تنها یک بار به منظور انجام سونوگرافی حبیب را به بیمارستان توحید سنندج منتقل کردند که بعدها اعلام کردند جواب سونوگرافی گم شده است. «مسعود مهربان» رییس سابق حفاظت زندان مرکزی سنندج و «محمد خسروی» رییس زندان مرکزی سنندج، توسط نیروهای خود در زندان، حبیب را با کنترل روابط تحت فشار قرار داده و به طرق مختلف از جمله ممنوعیتهای بیدلیل و ناگهانی ملاقات و تماس تلفنی او را آزار میدهند.
پنج سال پیش و به دنبال ارجاع پرونده به دیوان عالی کشور در ۱۶ فروردینماه ۱۳۸۸، تجدیدنظر نهایی بر این پروندهی غیرحقوقی صورت گرفت و تنها یک هفته پس از آن، این درخواست، با مخالفت مسوولان مواجه شد و این مساله که کمیسیون عفو دیوان عالی کشور، حاضر به بررسی مجدد پرونده نشده است؛ پس از ۱۰ ماه مخفیکاری دستگاه مربوطه، نتیجه را به صورت شفاهی به «صالح نیکبخت» وکیل حبیب اعلام کرد و حکم اعدام به قوت خود باقی ماند.
لازم است به مصائب خانواده لطیفی نیز اشاره کرد که حسب ادعای مسوولیت و نفوذ چند تن در اداره اطلاعات و قوهی قضاییه و از آنجا که خانوادهی وی مجبور بودند برای نجات جان فرزندشان به آنها اعتماد نمایند؛ مبالغ فراوانی از خانواده حبیب، وجه نقدی و رشوه دریافت شده و هیچ کاری نیز در ازای آن انجام نشده است.
همچنین خانواده لطیفی خواستار دیدار با مقامات استانی و کشوری همچون «محمود هاشمی شاهرودی» رییس وقت قوه قضاییه، «علی لاریجانی» رییس مجلس و «اسماعیل نجار» استاندار وقت کردستان شده بودند؛ اما این مقامات به بهانههای مختلف از دادن وقت ملاقات به این خانواده، سر باز زده و هیچیک حاضر به پاسخگویی به درخواست آنان نشدند.
حبیب از جمله زندانیان سیاسی و اعتصابکنندگان معترض به اعدام «احسان فتاحیان» بود و تا آخرین لحظات از تلاش برای نجات جان این همبندی خود از پای ننشست و این خود دلیلی شد بر تشدید فشارهایی که هماکنون در حق او اعمال میکنند. منجمله نگهبانان به دستور ریاست زندان، چندین بار وسایل و یادداشتها و کتب شخصی حبیب را تفتیش و ضبط کرده، حق ملاقات حضوری با خانوادهاش را از او گرفته و در نهایت حق استفاده از تلفن را از او سلب کردند.
حبیب بعدها یک بار دیگر برای ادای پارهای توضیحات از زندان به سلولهای انفرادی این اداره منتقل شد و مدت ۴ روز را تحت شکنجه به سر برده بود. همچنین در زمان سفر « علی خامنهای» به کردستان، بر اثر مراجعه شبهنگام ماموران وزارت اطلاعات به خانهی پدری حبیب به منظور تهدید آنها و حبس خانگی خانواده تا اتمام سخنرانی خامنهای در میدان آزادی سنندج، مادر حبیب دچار سکتهی قلبی شد.
روز پنجم دیماه ١٣٨٩، قرار بود حکم اعدام حبیب در زندان مرکزی سنندج اجرا شود که بنا به درخواست عفو والدین این زندانی، با دخالت استاندار وقت کردستان، اجرای حکم به طور موقت متوقف شد.
هماکنون نیز با گذشت شش سال و چهار ماه از صدور حکم اعدام برای حبیب، کماکان وی در آستانه اجرای قریبالوقوع حکم اعدام قرار دارد و هیچگونه تغییری در پرونده وی صورت نگرفته است. هنوز هیچ خبری از شکستن حکم اعدام وی نیست و هر لحظه ممکن است این دانشجوی کُرد اعدام شود. مسوولان زندان نیز درباره تغییر حکم وی اظهار بیاطلاعی میکنند.
در حال حاضر زندانی سیاسی حبیبالله لطیفی، در بند ۲ زندان مرکزی سنندج، تحت حکم اعدام قطعی به سر میبرد و هر لحظه با استیذان ریاست قوه قضاییه مراسم اعدام میتواند به اجرا درآید. خانواده وی بارها تمامی مجامع و نهادهای حقوق بشری را برای نجات جان وی به مدد طلبیدهاند.
حبیبالله لطیفی دانشجوی زندانی محکوم به اعدام، در تیرماه 1387، به جرم محاربه در شعبه یک دادگاه انقلاب شهر سنندج به اعدام محکوم شد. با گذشت شش سال و چهار ماه از صدور این حکم، کماکان وی در آستانه اجرای حکم اعدام قرار دارد و هیچگونه تغییری در پرونده وی صورت نگرفته است.
حبیبالله لطیفی هفتمین فرزند صغری و عباس لطیفی، اول فروردینماه ۱۳۶۰، در سنندج به دنیا آمد.. وی ۷ سال نخست زندگی خود را به همراه خانوادهاش (هنگام جنگ ایران و عراق) در روستای نایسر از توابع شهرستان سنندج، در آوارگی سپری نمود.
حبیب از کودکی به ورزش علاقهمند بود و در رشتهی فوتبال، استعداد کمنظیری از خود نشان میداد. در حین گذراندن مقاطع تحصیلی ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان، در تیمهای مختلف فوتبال از جمله تیم شهرداری سنندج بازی کرد. اما در آستانهی ورود به دانشگاه، مجبور به ترک آن شد؛ چرا که پیششرط ادامهی آن، ثبتنام در مرکز بسیج بود و بدینترتیب حبیب که حاضر به ثبتنام در بسیج نبود، علیرغم میل باطنی خویش، مجبور به ترک باشگاه و خداحافظی از فوتبال شد. حبیب که عاشق طبیعت کردستان بود، کمکم به ورزش کوهنوردی روی آورد و توانست بسیاری از کوههای کردستان را فتح نماید.
با وجود آن که حبیب در خانوادهای ثروتمند متولد شده بود، همواره در اجتماع فروتنانه ظاهر میشد. این دانشآموز ممتاز در سال ۱۳۸۰، موفق به اخذ دیپلم و پیشدانشگاهی در رشتهی ریاضی و فیزیک شد و در مهرماه ۱۳۸۱، به دانشگاه ایلام راه یافت و در رشتهی مهندسی صنایع ادامه تحصیل داد.
حبیب جوان، علاقهی ویژهای به مطالعه و بحث و گفتگو در خصوص مسایل اجتماعی- سیاسی ایران به ویژه کردستان داشت. او به همراه دوستان خود مدام مشغول فعالیتهای مدنی، فرهنگی، زیست محیطی و سیاسی بود. از شرکت در NGOها گرفته تا فعالیت سیاسی. وی همچنین افتخار عضویت در انجمنهای زیستمحیطی «ژیانهوه» و «شاهو» را داشت.
حبیبالله لطیفی ساعت 7 و 40 دقیقه غروب اول آبانماه ۱۳۸۶، در خیابان ادب سنندج، از سوی ۱۱ تن از نیروهای امنیتی اطلاعات، در زمانی که از یک مغازه خدمات کامپیوتری خارج میشد، محاصره و بازداشت شد و از آن غروب تا ۴ ماه بعد، آفتاب را در آسمانش ندید. وی ۴ ماه در زندان انفرادی تحت شکنجهی شدید بازجویان اطلاعات، مورد بازجویی قرار گرفت. روز نهم بازداشتش بر اثر خونریزی کلیههایش به بیمارستان تامین اجتماعی سنندج (دورافتادهترین بیمارستان شهر) منتقل میشود و بر حسب اتفاق یکی از بستگان نزدیکش وی را در وضعیتی بسیار وخیم اینگونه میبیند: «پسرکی با چشمهایی ورقلمبیده و پوستی کدر و تیره و لبان پاره شده که ۳ نفر وی را که توان راه رفتن نداشت و در میان بازوانشان نیمه خمیده و به سختی قدم بر میداشت، از پلههای بیمارستان بالا میبردند و ۸ نفر دیگر نظامی و لباس شخصی آنان را اسکورت میکردند.»
بعدها معلوم شد که ۵ الی ۶ نفر او را به باد لگد و باتوم گرفته و تا سرحد مرگ کتک زدهاند. او ۴ هفته توانایی هیچ حرکتی جز سینهخیز راهرفتن نداشت. سرش از ۳ ناحیه شکسته بود و لگدهای پیاپی، لبانش را شکافته بود.
گفتنی است به دنبال اعتراض حبیب به قاضی کامیانی بازپرس پرونده که هرازگاهی جهت بازپرسی به تکسلولی وی در اطلاعات مراجعه میکرد، کامیانی هرگونه اعمال شکنجه را انکار کرده و حبیب را متهم به اظهارات کذب نموده بود.
در این گیر و دار رییس کل اطلاعات استان کردستان و دادستان وقت سنندج (امجدی)، طی گفتوگویی که در تکسلولی اطلاعات از پشت دریچه سلول با حبیب انجام داده بودند؛ قول فراری دادن شخص وی و دوستش یاسر گلی در ازای اعتراف بر علیه دیگر دوستانش و فرستادن گزارش ماهانه در مورد ۲ نفر (که مشخص نشد چه کسانی هستند) را داده بودند که پس از آن که با واکنش منفی حبیب روبهرو شده بودند، او را تهدید به اعدام کرده بودند.
حبیبالله لطیفی پس از طی پروسه بازجویی که توسط ماموران وزارت اطلاعات انجام شد، به بند قرنطینه و سپس بند پاک ۲ زندان مرکزی سنندج منتقل شد و پس از ۴ ماه چشمانش به نور آفتاب و دیدار خانوادهاش روشن شد. حبیب در تاریخ ۱۰ تیرماه ۱۳۸۷، طی دادگاهی چند دقیقهای و بدون حضور خانواده، در شعبهی اول دادگاه انقلاب اسلامی سنندج از سوی قاضی حسن بابایی، به جرم اقدام علیه امنیت ملی و نظام، با استناد به آیه ۳۳ سوره مائده (قرآن) و استناد به مسائل یکم، سوم و پنجم از فصل ششم (حد محارب) جلد چهارم کتاب تحریرالوسیله خمینی و مواد ۱۸۳، ۱۸۶، ۱۹۰، ۱۹۱ قانون مجازات اسلامی، محارب (دشمن خدا) اعلام شده و به اعدام محکوم شد (اتهامی که وی هیچگاه نپذیرفت).
در پی اعتراض به این حکم غیرحقوقی، در ۱۰ بهمنماه ۱۳۸۷، بار دیگر این دانشجوی کُرد در دادگاه تجدیدنظر به اعدام محکوم شد. گفته شده قاضی بابایی در این رابطه به وی گفته بود: «تو که حکمات اعدام است بیا و جرمهای پروندهی دیگر متهمان بیگناه من را به عهده بگیر، بگذار این پروندهها نیز مختومه شود!»
گزارش شده است که در آستانهی اعدام زندانی سیاسی احسان فتاحیان و در زمانی که مادر حبیب به نشانهی اعتراض به اعدام وی به جمع زندانیان سیاسی اعتصابکننده پیوسته و تهدید به خودسوزی کرده بود؛ حجتالاسلام بابایی، «الهه» خواهر حبیب را به دلیل مصاحبه با رسانههای خارجی تهدید به پروندهسازی "چرب" و زندان کرده بود. پیش از آن نیز امید، برادر حبیب که جهت پیگیری پروندهی او به دادگاه رفته بود، از سوی حمزهای رییس سابق حفاظت دادگاه انقلاب سنندج، به مدت نیم روز بازداشت و در مقابل انظار عمومی، مورد ضرب و شتم توسط شخص رییس حفاظت قرار گرفته بود.
در زمان بازداشت رفتهرفته بیماری برونشیت (عفونت ریوی) حبیب که در کودکی از آن رنج میبرد، باردیگر عود کرده و عفونت معده و دندانها که همگی بر اثر نبود بهداشت در هوا و غذای نامناسب تکسلولی اطلاعات و زندان مرکزی سنندج بر او ظاهر شده بود، بر فشار و شکنجهی روحیاش افزود.
با وجود درخواستهای مکرر حبیب، خانواده و وکیلش؛ مسوولان اجازهی درمان نداده و تنها یک بار به منظور انجام سونوگرافی حبیب را به بیمارستان توحید سنندج منتقل کردند که بعدها اعلام کردند جواب سونوگرافی گم شده است. «مسعود مهربان» رییس سابق حفاظت زندان مرکزی سنندج و «محمد خسروی» رییس زندان مرکزی سنندج، توسط نیروهای خود در زندان، حبیب را با کنترل روابط تحت فشار قرار داده و به طرق مختلف از جمله ممنوعیتهای بیدلیل و ناگهانی ملاقات و تماس تلفنی او را آزار میدهند.
پنج سال پیش و به دنبال ارجاع پرونده به دیوان عالی کشور در ۱۶ فروردینماه ۱۳۸۸، تجدیدنظر نهایی بر این پروندهی غیرحقوقی صورت گرفت و تنها یک هفته پس از آن، این درخواست، با مخالفت مسوولان مواجه شد و این مساله که کمیسیون عفو دیوان عالی کشور، حاضر به بررسی مجدد پرونده نشده است؛ پس از ۱۰ ماه مخفیکاری دستگاه مربوطه، نتیجه را به صورت شفاهی به «صالح نیکبخت» وکیل حبیب اعلام کرد و حکم اعدام به قوت خود باقی ماند.
لازم است به مصائب خانواده لطیفی نیز اشاره کرد که حسب ادعای مسوولیت و نفوذ چند تن در اداره اطلاعات و قوهی قضاییه و از آنجا که خانوادهی وی مجبور بودند برای نجات جان فرزندشان به آنها اعتماد نمایند؛ مبالغ فراوانی از خانواده حبیب، وجه نقدی و رشوه دریافت شده و هیچ کاری نیز در ازای آن انجام نشده است.
همچنین خانواده لطیفی خواستار دیدار با مقامات استانی و کشوری همچون «محمود هاشمی شاهرودی» رییس وقت قوه قضاییه، «علی لاریجانی» رییس مجلس و «اسماعیل نجار» استاندار وقت کردستان شده بودند؛ اما این مقامات به بهانههای مختلف از دادن وقت ملاقات به این خانواده، سر باز زده و هیچیک حاضر به پاسخگویی به درخواست آنان نشدند.
حبیب از جمله زندانیان سیاسی و اعتصابکنندگان معترض به اعدام «احسان فتاحیان» بود و تا آخرین لحظات از تلاش برای نجات جان این همبندی خود از پای ننشست و این خود دلیلی شد بر تشدید فشارهایی که هماکنون در حق او اعمال میکنند. منجمله نگهبانان به دستور ریاست زندان، چندین بار وسایل و یادداشتها و کتب شخصی حبیب را تفتیش و ضبط کرده، حق ملاقات حضوری با خانوادهاش را از او گرفته و در نهایت حق استفاده از تلفن را از او سلب کردند.
حبیب بعدها یک بار دیگر برای ادای پارهای توضیحات از زندان به سلولهای انفرادی این اداره منتقل شد و مدت ۴ روز را تحت شکنجه به سر برده بود. همچنین در زمان سفر « علی خامنهای» به کردستان، بر اثر مراجعه شبهنگام ماموران وزارت اطلاعات به خانهی پدری حبیب به منظور تهدید آنها و حبس خانگی خانواده تا اتمام سخنرانی خامنهای در میدان آزادی سنندج، مادر حبیب دچار سکتهی قلبی شد.
روز پنجم دیماه ١٣٨٩، قرار بود حکم اعدام حبیب در زندان مرکزی سنندج اجرا شود که بنا به درخواست عفو والدین این زندانی، با دخالت استاندار وقت کردستان، اجرای حکم به طور موقت متوقف شد.
هماکنون نیز با گذشت شش سال و چهار ماه از صدور حکم اعدام برای حبیب، کماکان وی در آستانه اجرای قریبالوقوع حکم اعدام قرار دارد و هیچگونه تغییری در پرونده وی صورت نگرفته است. هنوز هیچ خبری از شکستن حکم اعدام وی نیست و هر لحظه ممکن است این دانشجوی کُرد اعدام شود. مسوولان زندان نیز درباره تغییر حکم وی اظهار بیاطلاعی میکنند.
در حال حاضر زندانی سیاسی حبیبالله لطیفی، در بند ۲ زندان مرکزی سنندج، تحت حکم اعدام قطعی به سر میبرد و هر لحظه با استیذان ریاست قوه قضاییه مراسم اعدام میتواند به اجرا درآید. خانواده وی بارها تمامی مجامع و نهادهای حقوق بشری را برای نجات جان وی به مدد طلبیدهاند.
۱۳۹۳ آذر ۷, جمعه
اعدام 9 زندانی ظرف 1روز
اعدام 9 زندانی ظرف 1روز
اعدام ۵ زندانی در زندان رجایی شهر کرج
اعدام ۵ زندانی در زندان رجایی شهر کرج
صبح روز جاری ۵ زندانی متهم به قتل در زندان رجایی شهر کرج از طریق چوبه دار اعدام شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، صبح روز جاری (چهارشنبه ۵ آذر ماه) پنج زندانی با اتهام قتل عمد در محوطه زندان رجایی شهر کرج از طریق چوبه دار اعدام شدند.
یکی از اعدام شدگان روز جاری روحالله عباسی نام داشت که به اتهام قتل عمد در حین نزاع خیابانی به اعدام محکوم شده بود.
گفتنی است، روز سهشنبه ۹ زندانی متهم به قتل جهت اجرای حکم به سلول انفرادی منتقل شدند که ۴ تن از ایشان با گرفتن مهلت به سلولهای خود بازگشتند.
اعدام دو نفر در مشهد ملاء عام
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، صبح روز جاری (چهارشنبه ۵ آذر ماه) پنج زندانی با اتهام قتل عمد در محوطه زندان رجایی شهر کرج از طریق چوبه دار اعدام شدند.
یکی از اعدام شدگان روز جاری روحالله عباسی نام داشت که به اتهام قتل عمد در حین نزاع خیابانی به اعدام محکوم شده بود.
گفتنی است، روز سهشنبه ۹ زندانی متهم به قتل جهت اجرای حکم به سلول انفرادی منتقل شدند که ۴ تن از ایشان با گرفتن مهلت به سلولهای خود بازگشتند.
اعدام دو نفر در مشهد ملاء عام
خبرگزاری هرانا – صبح امروز ۲ نفر به اتهام شرارت در شهر مشهد در ملاء عام به دار آویخته شدند.
به گزارش هرانا به نقل از باشگاه خبرنگاران؛ ساعت ۹ و ۱۵ دقیقه صبح امروز دو نفر به اتهام شرارت به نامهای «علی – م» و «علی – ق» بنا بر ارتکاب جرمهای متعدد و خشن پس از سیر مراحل قانونی با رای قضات در دستگاه محاکمه به اعدام محکوم شدند که این رای چندی پیش از سوی دیوان عالی کشور تایید و اجرای آن الزام شد.
غلامعلی صادقی دادستان شهر مشهد با حضور در محل اجرای حکم این دو متهم گفت: «علی – م» و «علی – ق» قبل از دستگیری توسط نیروی انتظامی دست به جرمهایی نظیر شرارت، سرقت به عنف، اوباشگری و قتل زده بودند و باعث اخلال در نظم عمومی، رعب و وحشت مردم و سلب آسایش هموطنان شده بودند که پس از طی مراحل قانونی حکم اعدام برای آنان صادر و امروز به اجرا در آمد.
اعدام دو نفر در زندان مرکزی قزوین
خبرگزاری هرانا – سحرگاه امروز با حضور مقامات قضایی، جوانی که متهم بود در یک درگیری جوان دیگری را به قتل رسانده و یک متهم به قاچاق مواد مخدر در ندامتگاه مرکزی قزوین به دار آویخته شدند.
به گزارش هرانا به نقل از ایرنا؛ متهم به قتل ۲۳ ساله طی یک درگیری در بوستان معلم قزوین، جوان ۲۲ سالهای را با ضربات چاقو مجروح و پس از انتقال به بیمارستان وی فوت مینماید.
طبق این گزارش پس از وقوع قتل، مجرم دستگیر و با تکمیل تحقیقات در شعبه دوم بازپرسی و با صدور قرار مجرمیت و تنظیم کیفرخواست، پرونده به شعبه دوم دادگاه کیفری استان قزوین ارسال و دادگاه مذکور دفاعیات متهم و وکیل وی مبنی بر دفاع مشروع را مردود شناخته و رای به قصاص نفس نامبرده صادر مینماید.
به دنبال اعتراض متهم و وکیل وی، پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و پس از بررسی و رسیدگی، رای صادره از سوی دادگاه کیفری استان قزوین تایید و ابرام شد که با تقاضای قصاص قاتل از سوی اولیای دم مقتول، پس از استیذان از رییس قوه قضاییه و موافقت وی، حکم صادره به مرحله اجرا در آمد.
همچنین زندانی دیگر که اعدام شد متهم به حمل ۹ کیلو و ۳۰۰ گرم هرویین بود که پس از دستگیری، در شعبه هفتم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب قزوین، با صدور قرار مجرمیت، پرونده به شعبه سوم دادگاه انقلاب اسلامی قزوین ارسال و دادگاه پس از رسیدگی متهم را به اعدام و مصادره اموال ناشی از جرم محکوم مینماید.
رای صادره در خصوص متهم مورد اعتراض قرار گرفته و پس از بررسی با رد اعتراض، مورد تایید دادستان کل کشور قرار میگیرد.
همچنین تقاضای عفو محکوم علیه نیز در کمیسیون عفو استانی و مرکز طی دو نوبت مطرح و مورد مخالفت واقع میشود و در نهایت اجرای حکم وی از سوی رییس قوه قضاییه بلامانع اعلام میگردد.
به گزارش هرانا به نقل از باشگاه خبرنگاران؛ ساعت ۹ و ۱۵ دقیقه صبح امروز دو نفر به اتهام شرارت به نامهای «علی – م» و «علی – ق» بنا بر ارتکاب جرمهای متعدد و خشن پس از سیر مراحل قانونی با رای قضات در دستگاه محاکمه به اعدام محکوم شدند که این رای چندی پیش از سوی دیوان عالی کشور تایید و اجرای آن الزام شد.
غلامعلی صادقی دادستان شهر مشهد با حضور در محل اجرای حکم این دو متهم گفت: «علی – م» و «علی – ق» قبل از دستگیری توسط نیروی انتظامی دست به جرمهایی نظیر شرارت، سرقت به عنف، اوباشگری و قتل زده بودند و باعث اخلال در نظم عمومی، رعب و وحشت مردم و سلب آسایش هموطنان شده بودند که پس از طی مراحل قانونی حکم اعدام برای آنان صادر و امروز به اجرا در آمد.
اعدام دو نفر در زندان مرکزی قزوین
خبرگزاری هرانا – سحرگاه امروز با حضور مقامات قضایی، جوانی که متهم بود در یک درگیری جوان دیگری را به قتل رسانده و یک متهم به قاچاق مواد مخدر در ندامتگاه مرکزی قزوین به دار آویخته شدند.
به گزارش هرانا به نقل از ایرنا؛ متهم به قتل ۲۳ ساله طی یک درگیری در بوستان معلم قزوین، جوان ۲۲ سالهای را با ضربات چاقو مجروح و پس از انتقال به بیمارستان وی فوت مینماید.
طبق این گزارش پس از وقوع قتل، مجرم دستگیر و با تکمیل تحقیقات در شعبه دوم بازپرسی و با صدور قرار مجرمیت و تنظیم کیفرخواست، پرونده به شعبه دوم دادگاه کیفری استان قزوین ارسال و دادگاه مذکور دفاعیات متهم و وکیل وی مبنی بر دفاع مشروع را مردود شناخته و رای به قصاص نفس نامبرده صادر مینماید.
به دنبال اعتراض متهم و وکیل وی، پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و پس از بررسی و رسیدگی، رای صادره از سوی دادگاه کیفری استان قزوین تایید و ابرام شد که با تقاضای قصاص قاتل از سوی اولیای دم مقتول، پس از استیذان از رییس قوه قضاییه و موافقت وی، حکم صادره به مرحله اجرا در آمد.
همچنین زندانی دیگر که اعدام شد متهم به حمل ۹ کیلو و ۳۰۰ گرم هرویین بود که پس از دستگیری، در شعبه هفتم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب قزوین، با صدور قرار مجرمیت، پرونده به شعبه سوم دادگاه انقلاب اسلامی قزوین ارسال و دادگاه پس از رسیدگی متهم را به اعدام و مصادره اموال ناشی از جرم محکوم مینماید.
رای صادره در خصوص متهم مورد اعتراض قرار گرفته و پس از بررسی با رد اعتراض، مورد تایید دادستان کل کشور قرار میگیرد.
همچنین تقاضای عفو محکوم علیه نیز در کمیسیون عفو استانی و مرکز طی دو نوبت مطرح و مورد مخالفت واقع میشود و در نهایت اجرای حکم وی از سوی رییس قوه قضاییه بلامانع اعلام میگردد.
اعدام جوان ۲۰ ساله در ملاء عام در جغتای
خبرگزاری هرانا – دادستان شهرستان جغتای از اعدام یک متهم به اعمال غیر اخلاقی ۲۰ ساله در ملاء عام خبر داد.
به گزارش هرانا به نقل از خبرگزاری فارس؛ علی اکبر رحیمی صبح دیروز در جمع خبرنگاران در ارتباط با حکم این جوان اظهار کرد: به موجب حکم صادره از شعبه پنجم دادگاه کیفری استان خراسان رضوی که مورد تأیید شعبه یازدهم دیوان عالی کشور قرار گرفته است، آقای «م. ق» به اتهام قتل عمد به قصاص نفس و همچنین به جهت ارتکاب اعمال غیر اخلاقی محکوم به اعدام شد.
دادستان جغتای گفت: با توجه به اینکه اولیای دم مقتول بر حسب رضایتنامه رسمی از قصاص نفس صرف نظر و رضایت خویش را اعلام کردند در ارتباط با این پرونده قرار موقوفی اجرا صادر شد و در نتیجه در ارتباط با مجازات اعدام به علت اعمال غیر اخلاقی، محکوم تقاضای عفو کرد که تقاضای وی در کمیسیون استان خراسان رضوی مردود شناخته شد و مورد مخالفت قرار گرفت.
این اعدام که صبح روز گذشته (پنجشنبه ۶ آذر ماه) در ملاء عام در شهرستان جغتای اجرا شد نکات مبهمی فراوانی دارد. دادستان شهرستان جغتای در خصوص اعمال غیر اخلاقی که متهم بخاطر آن اعدام شده هیچ توضیحی ارائه نداد و همچنین مشخص نکرد این متهم در هنگام ارتکاب جرم انتصابی ۲۰ ساله بود و یا در هنگام اجرای اعدام.
مخالفت دوباره با مرخصی ساجده عربسرخی
خبرگزاری هرانا – مقامهای امنیتی بار دیگر با مرخصی ساجده عرب سرخی از زندان مخالفت کردند.
به گزارش هرانا به نقل از کلمه، این مادر زندانی که فرزند خردسالش در پنج ماه گذشته از همراهی مادر محروم بوده است، بار دیگر با مخالفت نهادهای امنیتی و مقامات بالاتر! با مرخصی خود رو به رو شده و این در حالی است که گفته میشود مسئولان دادستانی با مرخصی وی موافقت کرده بودند.
این روزنامه نگار زندانی نزدیک به پنج ماه است که برای اجرای حکم غیابی خود در بند زنان زندن اوین و به دور از فرزند خردسالش به سر میبرد. او همزمان با بازگشتش به ایران، به اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس محکوم شد، آن هم در حالی که ابلاغیه دادگاه به دست او نرسیده بود و از تشکیل دادگاه خبر نداشت.
ساجده عرب سرخی پس از بازگشت به ایران، با پرونده دومی نیز مواجه شد که از سوی سپاه تشکیل شده بود و هم اکنون در مرحله رسیدگی در دادگاه است.
وی درحالی در پرونده اول به تبلیغ علیه نظام محکوم شده که مصداق این اتهام برای او، نگارش چند دلنوشته برای پدرش در دوران بازداشت او در سال ۸۸ عنوان شده بود. آن حکم به صورت غیابی صادر شد و دادگاه حتی پس از درخواست واخواهی وی نیز امکان تجدید محاکمه و دفاع عادلانه را از او سلب کرد.
پیش از این در شهریور ماه؛ دادستانی با مرخصی این مادر دربند، برای حضور در کنار فرزندش در روز اول مهر و بازگشایی مدارس موافقت کرده بود، اما گفته شد که نهاد دیگری با مرخصی او مخالفت کرده و این بار نیز گفته میشود با وجود موافقت دادستان تهران، بازهم نهادهای امنیتی با مرخصی عرب سرخی مخالفت کردهاند.
نامه تسلیت رسول بداقی به دلیل قتل یک معلم
خبرگزاری هرانا – رسول بداقی معلم در بند زندان رجایی شهر کرج طی پیام کوتاهی کشته شدن «محسن خشخاشی» معلم بروجردی را به جامعهٔ فرهنگیان تسلیت گفت.
متن کامل این نامه که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته در زیر میآید:
اینجانب شهادت معلم دلسوز و آگاه شادروان محسن خشخاشی را به جامعهٔ فرهنگیان کشور، مردم آگاه بروجرد، و همهٔ دلسوزان فرهنگ این آب و خاک غم مباد گفته و به نشانهٔ ابراز همدردی با خانوادهٔ این شهید راه علم و دانش در زندان رجایی شهر همراه با سایر همکاران در سراسر ایران روز شنبه هشتم آذر ماه در سوگ مینشینم و اندوه از دست رفتن ایشان را در زندان با دل دردمند خویش تقسیم میکنم.
به امید روزی که ریشههای خشونت در این آب و خاک با تدبیر ملی و هماهنگی و همراهی و همدلی خشکیده شود.
رسول بداقی ۶/ ۸/۱۳۹۳
زندان گوهردشت
۱۳۹۳ آذر ۶, پنجشنبه
بازداشت مصطفی ره پیش در ابوموسی
خبرگزاری هرانا - مصطفی ره پیش، در پی احضار از سوی اطلاعات سپاه پاسداران جزیرهی ابوموسی، بازداشت شده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز یکشنبه، ۲ آذرماه نیروهای اطلاعات سپاه به منزل مسکونی مصطفی ره پیش مراجعه نمودند و به خانوادهی وی گفتند که او برای پاره ای از توضیحات باید به اطلاعات سپاه پاسداران در جزیرهی ابوموسی مراجعه نماید.
آقای ره پیش، پس از مراجعه به اطلاعات سپاه به همراه پدرش، بازداشت شد.
این در حالیست که مصطفی ره پیش، ۲۹ ساله، فرزند ابراهیم. پیشتر و در پی بازداشتش در سال ۱۳۸۳ به ۱۲ سال حبس محکوم شده بود و پس از گذراندن ۷ سال از حکمش، از زندان آزاد شده بود.
اتهامات وی توسط دادگاه انقلاب مواردی منجمله «اقدام علیه امنیت ملی»، «جاسوسی» و «خروج غیرقانونی از مرز» ذکر شده بود.
درواکنش به دروغ سازی رسانههای امنیتی، تصویردادنامه سهیل عربی منتشر میشود
خبرگزاری هرانا – وبسایتهای وابسته به مراجع امنیتی در ایران، درگزارشهای خود، نسبت به اطلاع رسانی وسیع رسانههای آزاد درخصوص حکم اعدام «سهیل عربی» به اتهام «توهین به پیامبر و سب النبی» واکنش نشان دادهاند.
به گزارش هرانا به نقل از سحام، یکی از این وبسایتها، سایت امنیتی دانا است. این وبسایت درگزارشی ویژه، ضمن رد اتهام توهین به پیامبر، حکم اعدام سهیل عربی را اتهام «تجاوز به عنف» اعلام کرده است. اتهامی که پیشتر درباره «محسن امیراصلانی» توسط رسانههای وابسته به مراجع امنیتی و قضایی درایران اتفاق افتاد و با اطلاع رسانی به موقع، این پروژه امنیتی ناکام ماند.
به نظر میرسد رسانههای حکومتی برای اعدام زندانیان عقیدتی، احتیاج به مستمسکهای دیگری دارند تا در مجامع جهانی وانمود کنند اعدام زندانیان عقیدتی نه به خاطرعقیدهشان، بلکه برای اتهامات کیفری آنها صورت میگیرد.
مطابق نص صریح حکم دادگاه، اعدام سهیل عربی نه به خاطر تجاوز به عنف، بلکه به خاطر اتهام دیگری که «سب النبی» خوانده شده، میباشد.
متن صریح قانون مجازات اسلامی صراحت دارد که اگر سب کننده به پیامبر اسلام ازعمل خود در دادگاه اظهار پشیمانی کند، حکم اعدام برای وی قابل اجرا نمیباشد و این حکم به ۷۴ ضربه شلاق تبدیل میشود. مطابق نص صریح این دادنامه، سهیل عربی اقرار کرده که از عمل خود پشیمان است و برابر قانون مجازات اسلامی، اجرای حکم اعدام برای وی، توجیه قانونی و شرعی ندارد و مجازات اعدام وی مطابق قانون مجازات اسلامی و احکام شرعی باید به ۷۴ ضربه شلاق تبدیل شود.
اعدام دو نفر در مشهد ملاء عام
خبرگزاری هرانا – صبح امروز ۲ نفر به اتهام شرارت در شهر مشهد در ملاء عام به دار آویخته شدند.
به گزارش هرانا به نقل از باشگاه خبرنگاران؛ ساعت ۹ و ۱۵ دقیقه صبح امروز دو نفر به اتهام شرارت به نامهای «علی – م» و «علی – ق» بنا بر ارتکاب جرمهای متعدد و خشن پس از سیر مراحل قانونی با رای قضات در دستگاه محاکمه به اعدام محکوم شدند که این رای چندی پیش از سوی دیوان عالی کشور تایید و اجرای آن الزام شد.
غلامعلی صادقی دادستان شهر مشهد با حضور در محل اجرای حکم این دو متهم گفت: «علی – م» و «علی – ق» قبل از دستگیری توسط نیروی انتظامی دست به جرمهایی نظیر شرارت، سرقت به عنف، اوباشگری و قتل زده بودند و باعث اخلال در نظم عمومی، رعب و وحشت مردم و سلب آسایش هموطنان شده بودند که پس از طی مراحل قانونی حکم اعدام برای آنان صادر و امروز به اجرا در آمد.
اعدام ۵ زندانی در زندان رجایی شهر کرج
خبرگزاری هرانا – صبح روز جاری ۵ زندانی متهم به قتل در زندان رجایی شهر کرج از طریق چوبه دار اعدام شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، صبح روز جاری (چهارشنبه ۵ آذر ماه) پنج زندانی با اتهام قتل عمد در محوطه زندان رجایی شهر کرج از طریق چوبه دار اعدام شدند.
یکی از اعدام شدگان روز جاری روحالله عباسی نام داشت که به اتهام قتل عمد در حین نزاع خیابانی به اعدام محکوم شده بود.
گفتنی است، روز سهشنبه ۹ زندانی متهم به قتل جهت اجرای حکم به سلول انفرادی منتقل شدند که ۴ تن از ایشان با گرفتن مهلت به سلولهای خود بازگشتند.
۱۳۹۳ آذر ۲, یکشنبه
بازداشت یک شهروند بهایی در همدان
عطاء رجبی شهروند بهایی ساکن همدان توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، صبح روز سه شنبه ۲۷ آبان ماه سال جاری، ماموران وزارت اطلاعات در همدان یک شهروند بهایی ساکن شهر مذکور بهنام «عطاء رجبعلی» را در منزل مسکونیاش بازداشت و به نقطه نامعلومی منتقل کردند.
قابل ذکر است تا لحظه درج این خبر، خانواده نامبرده هیچگونه اطلاعی از محل نگهداری و وضعیت آقای رجبعلی بدست نیاوردهاند.
غنچه قوامی آزاد شد
خبرگزاری هرانا – غنچه قوامی، شهروند ایرانی-بریتانیایی که نزدیک به پنج ماه در ایران زندانی بود، به قید وثیقه آزاد شده است.
به گزارش هرانا به نقل از بیبی سی؛ گفته شده مبلغ وثیقه برای آزادی موقت او صد میلیون تومان تعیین شده است.
روز گذشته سوسن مشتاقیان، مادر غنچه قوامی، گفت که دخترش به یک سال حبس تعزیری محکوم شده و برای دو سال از ایران ممنوعالخروج شده است.
پیش از این، محمود علیزاده طباطبایی که وکالت خانم قوامی را به عهده داشت، گفته بود که حکم یک سال حبس خانم قوامی صادر شده، اما ابلاغ نشده است.
آقای علیزاده طباطبایی دیروز اعلام کرد که به خواست خانواده خانم قوامی از وکالت او استعفا داده است.
مادر خانم قوامی گفته است که از این وکیل شکایت میکنند.
مادر خانم قوامی گفته است که از این وکیل شکایت میکنند.
غنچه قوامی نزدیک به پنج ماه پیش به همراه چند تن دیگر به دلیل تلاش برای تماشای بازی والیبال مردان، که ورود زنان به آن مجاز نبود، بازداشت شد. آنها پس از مدت کوتاهی آزاد شدند اما خانم قوامی چند روز بعد، دوباره بازداشت شد.
مقامهای ایرانی بارها تاکید کردهاند که پرونده خانم قوامی ارتباطی با تماشای بازی والیبال ندارد. دادستانی تهران اعلام کرد که او به «فعالیتهای تبلیغی علیه نظام» و «داشتن ارتباط با مخالفان حکومت» متهم است.
با این حال، مادر خانم قوامی گفت که در پرونده او تماشای بازی والیبال جزو اتهامات ذکر شده است. علاوه بر آن، اتهاماتی چون «ارتباط با چهرههای مسالهدار» نیز علیه او مطرح بوده است.
به گفته خانم مشتاقیان عکسی از مزار ندا آقا سلطان، که در ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ کشته شد، جزو مستنداتی بوده است که ماموران علیه دخترش ارائه کردند. این عکس روی موبایل او بوده است.
او اضافه کرد که ویدئوی کوتاهی از آزادی یک زندانی سیاسی نیز از مستندات مشابهی بوده که بر مبنای آنها به پرونده غنچه قوامی رسیدگی شده است.
کشته شدن یک جوان در خاش با گلوله مستقیم نیروی انتظامی
خبرگزاری هرانا – روز چهارشنبه شلیک مستقیم نیروی انتظامی به ناحیه سر یک جوان در خاش باعث مرگ وی شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، محمد ریگی معروف به فرامرز روز چهارشنبه ۲۸ آبان در حال انجام کارهای روزمره در یکی از خیابانهای شهر خاش مورد شلیک مستقیم ماموران گشت نیروی انتظامی کلانتری ۱۱ قرار گرفت که در اثر اصابت گلوله در ناحیه سر در دم جان سپرد.
برخی گزارشات ماموران نیروی انتظامی میگوید راننده خودرو به فرمان ایست توجه نکرده است اما همراهان «محمد ریگی» به عنوان شاهدان عینی این موضوع را رد میکنند. این درحالی است که مامور شلیک کننده بازداشت و قرار است در دادگاه نظامی مورد محاکمه قرار گیرد.
یکی از نزدیکان مقتول به گزارشگر هرانا گفت: «محمد ریگی سرباز سپاه بود و در روستایی در ۵ کیلومتری خاش خدمت میکرد و برای مرخصی به خاش آمده بود. وی بعد از بازگشت از تعمیرگاه اتومبیل به همراه دوتن از دوستانش عازم منزل بود که گشت کلانتری به وی ایست میدهد. پس از توقف هنگامی که شیشه اتومبیل را پایین میکشید یکی از ماموران اقدام به شلیک میکند.»
وی در ادامه گفت: «ما از طریق مراجع قضایی پیگیری کردهایم و مامور فرمانده گفته که دستور شلیک نداده است. ولی در برخی گزارشها نوشته شده که محمد ریگی به ایست پلیس بیتوجهی کرده در حالی که زمان شلیک ماشین کاملا متوقف بوده و مامور خاطی نیز بازداشت شده است.»
گفتنی است از ابتدای سال ۹۳ تاکنون ۱۲ شهروند بلوچ بدون اخطار قبلی توسط ماموران نیروی انتظامی مورد اثابت گلوله قرار گرفتهاند.
اشتراک در:
پستها (Atom)