۱۳۹۳ آبان ۸, پنجشنبه

پنج اعدام در زندان مرکزی ارومیه



به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، سحرگاه روز جاری (چهارشنبه ۷ آبان ماه) یک زندانی متهم به قتل که از اختلالات شدید روحی و روانی رنج می‌برد در محوطه زندان مرکزی ارومیه از طریق چوبه دار اعدام شد.
این زندانی ابراهیم چوپانی نام داشت و ساکن روستای یوسفکند در ۳ کیلومتری شهر مهاباد بوده است.
یک منبع مطلع در این خصوص به گزارشگر هرانا گفت: «ابراهیم چوپانی در یک نزاع طایفه‌ای مرتکب قتل شده بود. وی کارت قرمز داشت و کامل مجنون بوده است.»
همچنین ذر اولین ساعات روز دوشنبه ۵ آبان ماه چهار زندانی دیگر در محوطه زندان مرکزی ارومیه از طریق چوبه دار اعدام شدند.
این زندانیان لطیف محمدی، صلاح‌الدین مولایی، محمود حسن‌پور و رشید علیزاده نام داشتند که با اتهامات مربوط به مواد مخدر به اعدام محکوم شده بودند.

غنچه قوامی به اتهام تلاش برای دیدن مسابقه والیبال

چهار ماه بازداشت خودسرانه غنچه قوامی به اتهام تلاش برای دیدن مسابقه والیبال
علیزاده طباطبایی وکیل "غنچه قوامی" می گوید: "علیرغم داشتن نامه از دادگاه، ماموران اوین اجازه ملاقات با موکلم را نمی‌ دهند، گویا آنها زورشان بیشتر از دادگاه است !"
اشاره آقای علیزاده طباطبایی به مسئولان بند 2-الف زندان اوین می باشد که در تصرف سپاه پاسداران است.
وی می گوید: "دادگاه موکل بنده در تاریخ 27 مهرماه تشکیل شده بود و پس از یک هفته رای می بایست صادر می شد، اما هنوز حکمی به دست ما نرسیده است. آنها همچنان به من می‌گویند: "حکم در مرحله تایپ است!"
علیزاده طباطبایی گفت: "با توجه به اینکه جرم در نظر گرفته شده برای موکل بنده دارای جزای سه ماه تا یک سال حبس است، احتمال می‌دهم که موکل من با قرار وثیقه آزاد شود، اما با این حال منتظر تصمیم دادگاه هستیم."
غنچه قوامی، دختر ۲۵ ساله با ملیت ایرانی– انگلیسی، فارغ التحصیل رشته حقوق از دانشگاه سواز لندن است که اسفند ماه سال ۱۳۹۲ پس از پایان تحصیلش به ایران بازگشت. او در روز سی ام خرداد ماه برای تماشای بازی والیبال ایران و ایتالیا در مقابل ورزشگاه آزادی در میان جمعی دیگر از بانوان حضور یافته بود، به همراه تعدادی دیگری از بانوانی که خواستار حضور به داخل ورزشگاه برای دیدن مسابقه بودند دستگیر شد اما در همان روز با اخذ تعهد و توقیف وسایل شخصیش از بازداشتگاه وزرا آزاد شد. وقتی روز ۹ تیرماه برای پس گرفتن لوازم شخصیش به بازداشتگاه وزرا مراجعه کرد بدون توضیح بازداشت شد و همچنان در زندان اوین به سر می برد.

عموی ریحانه جباری برای نخستین بار از جزئیات پرونده سخن گفت

عموی ریحانه جباری برای نخستین بار از جزئیات پرونده سخن گفت
فریبرز جباری، عموی ریحانه جباری برای نخستین بار در یک نشست خبری در برلین پرده از برخی جزییات پرونده ریحانه برداشت. وی تصریح کرد که ریحانه در زندان مورد شکنجه جسمی و روحی قرار گرفته و اعدام او را "قتلی دولتی" خواند.
فریبرز جباری به شدت این ادعا که مرتضی سربندی در حین نماز مورد حمله قرار گرفته را رد کرد و آن را نادرست خواند. وی گفت: امنیتی ها از روز اول می خواستند از سربندی "امام حسین" بسازند و از ریحانه "شمر".
فریبرز جباری گفت که حتی کمی پیش از اجرای حکم، ماموران در زندان می‌خواستند که ریحانه در برابر دوربین بگوید که "متقول قصد تجاوز و تعرض به وی را نداشته است، اما ریحانه تن به این کار نمی‌ دهد".
ریحانه جباری در پیامی تلفنی که به "وصیت‌ نامه شفاهی" وی معروف شده و در رسانه‌ ها نیز با صدای خود ریحانه منتشر شده، صریحاّ خواسته است که پس از اعدام "ارگان‌های بدنش" را بطور ناشناس در اختیار بیماران نیازمند قرار دهند، اما به این آخرین خواست ریحانه نیز عملی نشده است.
در این نشست خبری که با حضور رسانه‌های آلمانی و فارسی‌ زبان در روز چهارشنبه (۷ آبان/۲۹ اکتبر) در محل کانون پناهندگان سیاسی در برلین تشکیل شد، فریبرز جباری به تشریح پرونده ریحانه پرداخت. فریبرز جباری تصریح کرد که از زمان بازداشت تا اعدام ریحانه و حتی در مراسم خاکسپاری وی موارد متعددی از نقض حقوق بشر رخ داده است.
ابهام فراوان در پرونده ریحانه :
به گفته فریبرز جباری گرچه ظاهراً پرونده ریحانه موردی سیاسی نبوده است، اما نحوه برخورد مقامات قضایی و امنیتی با آن بسیار شبهه‌ برانگیز است. بطور مثال ریحانه پس از بازداشت به مدت بسیار طولانی در "سلول انفرادی" به سر برده و از همان آغاز، بازجوها خواهان گرفتن "اعترافات دروغین" از ریحانه بوده‌ اند.
به گفته عموی ریحانه، بازجوها و ماموران بارها از وی خواسته بودند در سه مورد سخنان خود را تغییر دهد. "نخست آنکه مقتول، مرتضی عبدالعلی سربندی قصد تجاوز به وی را نداشته، دوم آنکه چاقو (آلت قتل) از جانب ریحانه خریداری و به محل جرم آورده شده و سوم آنکه در آپارتمانی که جرم در آن رخ داده، باز بوده و ریحانه همواره امکان خروج از آنجا را داشته است."
عموی ریحانه تاکید کرد که ریحانه تنها سه بار پیش از حادثه با مقتول گفتگو داشته و هیچ آشنایی دوستانه‌ ای میان آنان وجود نداشته است. به گفته فریبرز جباری، قرار بر این بوده که ریحانه دکوراسیون آپارتمانی را به یک مطب برای مرتضی سربندی انجام دهد.
به گفته عموی ریحانه، مرتضی سربندی گرچه مدرک پزشکی داشته، اما به کار طبابت مشغول نبوده و بیشتر سرگرم کار معامله دارو و تجهیزات پزشکی بوده است. فریبرز جباری تاکید کرد که برای خانواده‌ی ریحانه روشن نیست که آیا مرتضی سربندی واقعاً از عضویت وزارت اطلاعات بیرون آمده بود یا خیر.
وی هر گونه آشنایی قبلی میان ریحانه و مقتول را نادرست خواند. وی تصریح کرد، گرچه حکم اعدام ریحانه از سوی دادگاه صادر شده، اما "انگیزه قتل برای دادگاه نامعلوم" عنوان شده است. به گفته عموی ریحانه این امر بدین معناست که دادگاه نیز نمی‌ تواند آشنایی قبلی و ساختگی میان ریحانه و مقتول را توضیح دهد. عموی ریحانه افزود که در ملاقات ریحانه با سربندی ‌شخصی دیگر نیز با نام‌خانوادگی "شیخی" حضور داشته که در روند بازپرسی و محاکمه هیچگونه ردپایی از وی بدست نیامده است.
مراسم خاکسپاری در فضایی امنیتی :
خانواده ریحانه جباری از اعدام وی در روز شنبه، ۳ آبان اطلاعی نداشته‌ اند. وکیل مدافع ریحانه نیز اجازه ملاقات با وی پیش از اجرای حکم اعدام را نداشته است. خانواده ریحانه تنها پس از اجرای حکم مطلع می‌ شوند که ریحانه اعدام شده است.
به گفته خانواده ریحانه، در روز مراسم خاکسپاری نیز ماموران با ایجاد فضای امنیتی، مانع از دیدن پیکر بی‌جان ریحانه شدند. تنها شعله پاکروان، مادر ریحانه برای لحظاتی اجازه یافت، صورت دخترش را ببیند.
عموی ریحانه جباری از تمامی فعالان حقوق بشر، شخصیت‌های ایرانی و خارجی که برای نجات ریحانه اقدام کرده‌ بودند، سپاسگزاری کرد. وی نقش رسانه‌ها برای اطلاع‌ رسانی در ربطه با پرونده‌ ی ریحانه را "مفید" دانست.

ضرب و شتم نگار حائری، مشاور حقوقی و زندانی سیاسی در زندان شهر ری


ضرب و شتم نگار حائری، مشاور حقوقی و زندانی سیاسی در زندان شهر ری
نگار حائری که از تیر ماه سال جاری بازداشت و به زندان شهر ری (قرچک ورامین) منتقل شده، روز دوشنبه ۵ آبان ماه توسط زندانیان عادی این زندان مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
یکی از نزدیکان وی به هرانا گفت: «زندانیان عادی و بزهکار زندان قرچک به دستور مستقیم زندان‌بانان نگار حائری را مورد ضرب و شتم قرار دادند.»
وی در توضیح این خبر گفت: «برخی زندانیان عادی در زندان‌ها برای نزدیک شدن به نگهبانان به خواست‌های ایشان تن می‌دهند و هرکاری که بخواهند برایشان انجام می‌دهند. زندانبانان نیز بجای اینکه خودشان نگار را مورد آزار و اذیت قرار دهند از زندانیانی که گوش به فرمانشان هستند خواستند که چنین کنند.»
گفتنی است، نگار حائری در حالی به صورت بازداشت موقت در زندان بسر می‌برد که به خاطر آلودگی آب زندان قرچک همچون بسیاری دیگر از زندانیان این زندان دچار عفونت چشم شده و از درمان او ممانعت می شود.

۱۳۹۳ آبان ۳, شنبه

بازداشت نسرین ستوده


تجمع و درگیری مقابل وزارت کشور
بازداشت نسرین ستوده
وزارت کشور: با تجمع برخورد می‌کنیم
تلاش گروهی از مردم تهران برای تجمع مقابل وزارت کشور در اعتراض به اسیدپاشی‌های اخیر اصفهان با برخورد یگان ویژه نیروی انتظامی روبرو شد. یکی از خبرنگاران باشگاه خبرنگاران جوان در توئیتر نوشته است «تجمع در مقابل وزارت کشور تهران به زد و خورد و بازداشت چند تن از معترضین انجامیده است.» به گفته همین خبرنگار به دلیل حضور نیروی انتظامی «تجمع منظم در برابر وزارت کشور شکل نگرفته اما تعداد کثیری از مردم در آن محل حضور دارند.» گزارش‌های دیگر از تهران حاکی از حضور گسترده یگان ویژه در محدوده وزارت کشور، خیابان فاطمی، پارک لاله ،میدان گلها و ابتدای خیابان جویبار است. رضا خندان نیز در صفحه فیسبوک خود از بازداشت همسرش نسرین ستوده در ارتباط با تجمع مقابل وزارت کشور خبر داده است.
پیشتر علی‌اصغر ناصربخت، معاون سیاسی و انتظامی فرمانداری تهران گفته بود «فرمانداری تهران هیچگونه مجوزی برای تجمع در مقابل وزارت کشور یا نهادهای دیگر را صادر نکرده است. بنابراین هرگونه تجمع که امروز (شنبه) برگزار شود خلاف قانون بوده و ما موظفیم که با این تجمع برخورد قانونی داشته باشیم.»
عکس: میدان فاطمی، صبح امروز

۱۳۹۳ مهر ۲۶, شنبه

انتقال هفت زندانی جهت اجرای حکم اعدام

خبرگزاری هرانا – طی روز جاری ۷ زندانی متهم به «حمل و نگهداری مواد مخدر» در زندان قزلحصار، جهت اجرای حکم اعدام به سلول انفرادی منتقل شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، طی روزجاری (شنبه ۲۶ مهرماه) ۷ زندانی از واحد ۲ زندان قزلحصار جهت اجرای حکم اعدام به سلول‌های انفرادی منتقل شدند.،
این ۷ زندانی که همگی به اتهام حمل و نگهداری مواد مخدر به اعدام محکوم شده‌اند از سالنهای ۱، ۲، ۳، ۴ و ۸ به سلول انفرادی منتقل شدند.
گفتنی است، اجرای حکم اعدام در خصوص جرایم مرتبط با خرید و فروش و حمل و نقل مواد مخدر تاکنون با اعتراض بسیاری از نهادهای حقوق بشری روبروی شده و این نوع اعدام‌ها ۳۸ درصد از اعدامهای در ایران را تشکیل می‌دهند.

حامیان مادران پارک لاله ملبو , برنامه این هفته خود را به اعدام های وحشیانه اخیر رژیم جمهوری اسلامی در سنتروم شهر ملبو۲۰۱۴/۱۰/۱۸برگزار کرد. حامیان مادران پارک لاله ملبو مبارزه خود را تا لغو کامل اعدام ها ادامه خواهد داد.









۱۳۹۳ مهر ۲۱, دوشنبه

حامیان مادران پارک لاله ملبو , برنامه این هفته خود را به اعدام های وحشیانه اخیر رژیم جمهوری اسلامی در سنتروم شهر ملبو۲۰۱۴/۱۰/۱۱برگزار کرد. حامیان مادران پارک لاله ملبو مبارزه خود را تا لغو کامل اعدام ها ادامه خواهد داد.




,






ناهید گرجی در مشهد بازداشت شد


خبرگزاری هرانا – ناهید گرجی شهروند ساکن مشهد شب گذشته به علت عضویت در شبکه‌های اجتماعی توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، شب گذشته (شنبه ۱۹ مهر ماه) ماموران امنیتی به منزل ناهید گرجی مراجعه کرده و پس از بازداشت، منزل ایشان را مورد بازرسی قرار دادند.
یکی از نزدیگان وی به گزارشگر هرانا گفت: «ماموران امنیتی نیمه شب و خیلی خشن وارد منزل شدند و خانم ناهید گرجی را دستگیر کرده و بعد از بردن ایشان مجددا برای بازرسی وارد منزل شده و وسایلی از قبیل کامپیو‌تر شخصی و تلفن و حتی دوربین عکاسی را با خود برده‌اند.»
وی در ادامه بیان داشت: «صبح روز یک‌شنبه ایشان را به دادگاه انقلاب کوه سنگی منتقل کردند ولی اطلاعات دقیقی از اینکه چه اتهاماتی به وی وارد شده در دست نیست.»
گفتنی است، نزدیکان خانم ناهید گرجی تنها فعالیت وی را در شبکه‌های اجتماعی همچون فیسبوک، وایبر و واتس آپ عنوان می‌کنند و همین موضوع را علت بازداشت ایشان می‌دانند

وضعیت و شرایط جسمی زندانی سیاسی خوزستانی در معرض خطر جدی قرار دارد


بنابه به گزارشات رسیده وضعیت و شرایط جسمی زندانی سیاسی کاظم خوش نمک در زندان کارون اهواز حاد می باشد اما بازجویان وزارت اطلاعات ولی فقیه مانع درمان وی هستند .

زندانی سیاسی کاظم خوش نمک از بیماری گردن درد، کمر درد و آسیب به لگن شدیدا رنج می برد و قادر به راه رفتن نیست و اکثرا به حالت دراز کش در سلول خود و در شرایط حاد جسمی بسر می برد . اما بازجویان وزارت اطلاعات مانع درمان وی هستند و او را به حال خود رها نموده اند . این مسئله باعث شده است که جان این زندانی در معرض خطر جدی قرار گیرد.
اصلان حسنلو : Aslan Hasanloo


خانواده این زندانی شدیدا تحت فشار و تهدیدات بازجویان وزارت اطلاعات قرار دارند که درمورد وضعیت و شرایط این زندانی هیچگونه اظهار نظر و یا اطلاع رسانی نکنند در غیر این صورت آنها هم دستگیر خواهند شد.تمامی تلاشهای این خانواده برای درمان عزیزشان تا به حال بی نتیجه باقی مانده است.

زندانی سیاسی کاظم خوش نمک متولد ۱۳۵۸ حدودا ۷ سال است که در زندان کارون اهواز زندانی می باشد او به اتهام اقدام علیه امنیت نظام به ۲۰ سال زندان محکوم شده است که ۱۰ سال زندان و ۱۰ سال تبعید می باشد.

خشایار دیهیمی به صادق لاریجانی: نه از تو می‌ترسم نه از لاف و گزافت

خشایار دیهیمی به صادق لاریجانی: نه از تو می‌ترسم نه از لاف و گزافت
یکی از روشنفکران سرشناس ایرانی در اعتراض به اظهارات امروز صادق لاریجانی، خطاب به وی گفت: «بیا در دادگاهی علنی حاضر شو و به اتهاماتی که یک شهروند یک لاقبا متوجه تو می‌داند جواب بده. وگرنه من که می‌دانم تو کهریزک‌ها داری. گمان مبر که شهامت مدنی مرده است.»

خشایار دیهیمی، مترجم معروف آثار فلسفی و ادبی، به عنوان یک «شهروند» در یادداشتی صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی را خطاب قرار داده و گفته است:‌ «من تو را به دادگاه تحت امرت به حکم قانون اساسی فرامی‌خوانم. بیا در دادگاهی علنی حاضر شو و به اتهاماتی که یک شهروند یک لاقبا متوجه تو می‌داند جواب بده.»
متن کامل این یادداشت که با عنوان «مملکت بی قانون!» در صفحه فیس‌بوک خشایار دیهیمی منتشر شده، به این شرح است:
«آقای رئیس قوه قضائیه! باز هم که تهدید می‌کنی! جز تهدید و ارعاب و زندان و شلاق چیزی هم نمی‌شناسی.  در دست تو شلاق است در دل من اخلاق! تو تهدید به احضار شهروندانی می‌کنی که فریادشان از فساد لانه کرده در نظام به هواست. آن هم نه فقط فساد مالی، بلکه فساد اخلاقی، دروغگویی، و حق را ناحق کردن. مرا هم زبان تهدید هست. مرجع من هم تو نیستی. عدالت است. تو از بزرگنمایی فساد در نظام می‌گویی من از لاپوشانی فساد در نظام. ‌
مسئول ارشد قانون! قانون‌شکنان، رانت‌خواران، دروغگویان و تهمت زنندگان راست راست در این مملکت راه می‌روند و اگر بگویی بالای چشمتان ابروست متهم به بزرگنمایی فساد در نظام می‌شوند و عقوبت می‌بینند. طشت رسوایی هشت سال دولت از بام افتاده است. معاون اول رئیس جمهور بعد از مکیدن خون مردم تازه حالا که منصبش را از دست داده دارد محاکمه می‌شود و تازه یقین دارم که مجازات نمی‌شود آنچنان که باید. وقتی فساد معاون اول رئیس جمهور سابق محرز شده دیگر چه جای بزرگ‌نمایی می‌ماند؟ تازه این یکی از آن هزاری است که نشد لاپوشانی‌اش کنید. و تو تهدید هم می‌کنی؟ از تو بزرگترهایش در طول تاریخ لاف‌های بزرگتر زده‌اند. اما عاقبتشان را دیده‌ایم. من از قانون سخن می‌گویم. از همان چیز فراموش شده در این مملکت. اگر راست می‌گویی به قانون و به همین گزافه‌گویی‌ات عمل کن. من تو را به دادگاه تحت امرت به حکم قانون اساسی فرامی‌خوانم. بیا در دادگاهی علنی حاضر شو و به اتهاماتی که یک شهروند یک لاقبا متوجه تو می‌داند جواب بده. وگرنه من که می‌دانم تو کهریزک‌ها داری. گمان مبر که شهامت مدنی مرده است. نه از تو می‌ترسم نه از لاف و گزافت. مردم قضاوتشان را کرده‌اند و باز هم خواهند کرد. امروز بر مسند قدرتی و غره به این مسند. من نه مسندی دارم و نه جز عزت انسانی‌ام سرمایه و قدرتی. قامت من اگر زیر بار زورتان خمیده است دلم سرفراز است. تو دلت خمیده است. فخر مفروش. روزگار تکلیف ما را با هم روشن خواهد کرد.
شهروند - خشایار دیهیمی»
گفتی است که امروز صادق لاریجانی رییس قوه قضاییه، رسانه‌هایی را که به فساد حکومتی می‌پردازند، تهدید کرد.

۱۳۹۳ مهر ۲۰, یکشنبه

غنچه قوامی 'اعتصاب غذای خشک کرد'

خانواده غنچه قوامی می‌گویند که او در زندان اعتصاب غذا کرده است
خانواده غنچه قوامی، شهروند ایرانی-بریتانیایی می‌گویند که او از روز شنبه، یازدهم اکتبر (۱۹ مهر) تصمیم به اعتصاب غذای خشک گرفته است.
غنچه قوامی هم‌اکنون در زندان اوین تهران در بازداشت است و از حدود یازده روز پیش، "در اعتراض به وضعیت بلاتکلیف و ادامه بازداشت موقت خود" در اعتصاب غذا به سر می‌برد. اما به نقل از او گفته شده است که تصمیم دارد از نوشیدن آب و چای هم خودداری کند.
ایمان قوامی، برادر غنچه قوامی به بی‌بی‌سی فارسی گفت که طبق قرار قبلی، والدین آنها روز شنبه، ۱۹ مهر، به دفتر معاون دادستان تهران رفته بودند و به آنها گفته شده بود که نه تنها می‌توانند با دیگر اعضای خانواده، از جمله خاله و فرزندان خاله غنچه، برای دیدار با او به آنجا بروند، بلکه می‌توانند غذای مورد علاقه‌اش را هم با خود ببرند تا او اعتصاب غذایش را بشکند، ولی در آنجا متوجه شده‌اند که قرار نیست با غنچه دیداری داشته باشند.
به گفته ایمان قوامی، والدین او به اتاقی برده شده‌اند که در آنجا دوربین و تجهیزات فیلمبرداری قرار داشت و از آنها خواسته شده است تا در مقابل دوربین در حال ضبط بگویند که دخترشان در اعتصاب غذا نیست.
او اضافه کرد که از والدینش خواسته شده است تا یک سند مکتوب را هم امضا کنند و بگویند که ادعای اعتصاب غذای دخترشان اشتباه است و او اعتصاب نکرده است، ولی هر دو درخواست، با اعتراض خانواده غنچه قوامی روبه‌رو می‌شود و وضعیت به گونه‌ای پیش می‌رود که حال مادر غنچه بد و به بیمارستان منتقل می‌شود.
ایمان قوامی گفت که غنچه، خواهرش، در تماس تلفنی با خاله‌اش در جریان این برخورد با والدین خود قرار گرفته و در پی آن، گفته است که در اعتراض به این برخورد، دست به اعتصاب غذای خشک خواهد زد.
او اضافه کرد: وقتی غنچه گفت که دیگر هیچ چیزی نخواهد خورد، ارتباط تلفنی او با خاله‌ام قطع شد و به همین دلیل، فرصتی برای ادامه صحبت نداشت و الان نمی‌دانیم که خواهرم در چه صورتی حاضر است اعتصابش را بشکند.
برادر غنچه قوامی گفت: "خواهرم به دلیل اعتصاب غذا در روزهای گذشته، در وضعیت جسمی مناسبی نیست و اگر از آشامیدن آب و چای هم خودداری کند، جانش به خطر می‌افتد."
او از رئیس قوه قضائیه ایران خواست تا به وضعیت خواهرش رسیدگی کند.
غنچه قوامی ۲۵ سال دارد و از ۱۰۵ روز پیش در بازداشت بوده است.
براساس گزارش‌ها، او روز ۳۰ خرداد و زمانی که برای تماشای مسابقات والیبال مردان به ورزشگاه آزادی تهران رفته بود، بازداشت و بعد از ساعاتی آزاد شد، ولی چند روز بعد، وقتی برای دریافت وسایل شخصی خود مراجعه کرد، دوباره بازداشت شد و از آن زمان، در زندان به سر می‌برد.
پیش از این، محمود علیزاده طباطبایی وکیل غنچه قوامی، گفته بود که اتهام موکلش "فعالیت تبلیغی علیه نظام" اعلام شده است.
غلامحسین محسنی ا‌ژ‌ه‌ای، سخنگوی قوه قضاییه ایران هم تاکید کرده است که بازداشت خانم قوامی، ربطی به ورزش ندارد.

۱۳۹۳ مهر ۱۷, پنجشنبه

حکم ۲ سال زندان برای ارژنگ داوودی بدون ابلاغ به وی تایید شد


خبرگزاری هرانا – حکم ۲ سال زندان برای زندانی سیاسی ارژنگ داوودی در حالی بدون ابلاغ به وی به تایید رسید که محافل حقوق بشری نگران تایید محکومیت اعدام وی در پرونده‌ای دیگر هستند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، ارژنگ داوودی زندانی سیاسی کهنسال که اکنون در بند ۴ زندان رجایی شهر کرج نگهداری می‌شود بصورت اتفاقی متوجه شده که حکم ۲ سال زندان وی که برای تجدیدنظر خواهی به شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر رفته بود به تایید رسیده است.
وی روز دوشنبه ۱۴ مهر ماه در پی دریافت تعیین وضعیت کامپیوتری از زندان متوجه شد حکم دو سال زندان به اتهام «اهانت به مقام معظم رهبری» برایش تایید و قابل اجرا شده است.
ارژنگ داوودی در بخشی از یک نامه که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته می‌نویسد: «قابل توجه اینکه رأی مزبور نه در مرحله بدوی و نه در مرحله تجدیدنظر هرگز به من ابلاغ نشد. هرچند که رأی مورد بحث در مرحله بدوی به وکیل مربوطه ابلاغ گردیده اما رأی تجدیدنظر هنوز هم به مشارالیه ابلاغ نشده است!؟»
این درحالی است که وی در پرونده دیگری در شعبه ۱ دادگاه انقلاب کرج به اتهام «محاربه از طریق هواداری از گروهک منافقین (سازمان مجاهدین) در زندان» به اعدام محکوم شده و قرار است پرونده وی بزودی در دیوان عالی کشور مورد رسیدگی قرار گیرد.
1 2 3 4 5

۱۳۹۳ مهر ۱۵, سه‌شنبه

اعدام یک زندانی در زندان مرکزی زاهدان


خبرگزاری هرانا – صبح روز جاری یک زندانی متهم به قتل در محوطه زندان مرکزی زاهدان از طریق چوبه دار اعدام شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، صبح روز جاری سه‌شنبه ۱۵ مهر ماه علیرضا مرادقلی زندانی متهم به قتل در بند ۸ زندان مرکزی زاهدان از طریق چوبه دار اعدام شد.
وی ۳۰ سال سن داشت و از ۵ سال پیش به اتهام قتل عمد در زندان مرکزی زاهدان بسر می‌برد.
اعدام این زندانی تاکنون از سوی رسانه‌های رسمی ایران اعلام نشده است.

حکم معاون اول احمدی‌نژاد: ۱۵ سال حبس و ۴۰ میلیارد ریال جزای نقدی


یک ماه پس از صدور حکم محمدرضا رحیمی و در حالی که دستگاه قضایی و شبکه رسانه ای و محافل امنیتی اقتدارگرایان به شکلی عجیب و سازمان یافته برای پنهان کردن محتوای این حکم تلاش می کنند، بررسی های خبرنگاران کلمه نشان می دهد که معاون اول احمدی نژاد در دادگاه بدوی به پانزده سال حبس تعزیری و حدود چهل میلیارد ریال جزای نقدی محکوم شده است.
به گزارش کلمه، محکومیت رحیمی به ۱۵ سال حبس و ۴ میلیارد تومان جزای نقدی در حالی به مرحله تجدیدنظر رسیده که مسئولان قوه قضاییه به شکلی باورنکردنی با متهم اصلی این پرونده برای پنهان کردن محتوای حکم همکاری می کنند و پیگیری های مکرر رسانه ها در هفته های گذشته برای کسب اطلاع در این باره نیز با گارد بسته دستگاه قضایی رو به رو شده است؛ شاید به این خاطر که می خواهند راهی برای “حل مشکل” و خلاص کردن رحیمی از زندان بیابند، تا از تهدیدهای او برای افشاگری متقابل نیز خلاص شوند.
مسئولان قضایی در حالی ادعای رعایت قانون برای عدم انتشار احکام غیرقطعی را مطرح می کنند که در برخوردی کاملا متفاوت، اعترافات متهمان در دادگاه های پس از اعتراضات سال ۸۸ به شکلی گسترده از صداوسیما پخش می شد و در آن زمان دستگاه قضایی هیچ تکلیفی برای پنهان نگه داشتن هویت متهمان و اتهامات آنها بر دوشش احساس نمی کرد.
حکم رحیمی در حالی صادر شده که با وجود گذشت دو سال از افشای رشوه گیری کامران دانشجو، متهم اصلی تقلب انتخاباتی ۸۸ و نیز تقلب در کنکور ۹۱، در همان پرونده هنوز به اتهام وی رسیدگی نشده است.
و نیز هنوز هیچ یک از مدعیان اصولگرایی و مسئولان قضایی به شش پرسش کلیدی که سید مصطفی تاجزاده درباره پرونده رحیمی از صادق لاریجانی پرسید، پاسخ نداده است.
از دادگاه های مقابل دوربین تا مفاسد و اختلاس های پشت دوربین
پس از کودتای انتخاباتی سال ۸۸ و سرکوب ها و فجایع پی آمد آن، حاکمیت برای توجیه این اتفاقات به تکاپوی زیادی افتاده بود. در یک سو منتقدانی قرار داشتند که حاضر نبودند در مقابل ظلمی که به نخبگان سیاسی و مردم ایران شده بود، سکوت کنند و در سوی دیگر مردم بی خبر در اقصا نقاط کشور که هنوز در مورد بسیاری از اتفاقات رخ داده دچار تردید بودند.
اقتدارگرایان برای تبرئه خود در پیشگاه اذهان عمومی، از روش های حکومت استالینی الگو گرفتند و دادگاه های نمایشی به راه انداختند و اعترافات متهمان جلوی قاضی صلواتی را از طریق صدا و سیما که آشکارا رویکردی ضد ملی اتخاذ کرده بود، پخش کردند. در جریان این نمایش های تلویزیونی، برخی از فعالان سیاسی و روزنامه نگاران مجبور شدند اتهاماتی علیه خود و همکارانشان بیان کنند تا جریان حاکم بتواند حمایت های یکسویه خود از دولت انتصابی احمدی نژاد را توجیه کند.
اکنون با گذشت یک سال و نیم از پایان دوره احمدی نژاد، هر روز که می گذرد بخش دیگری از مفاسد اقتصادی و سیاسی مسئولان دولت های نهم و دهم و همدستان آنها افشا می شود. مفاسدی که روز به روز بر حجم آنها افزوده می شود و معلوم نیست تا چند سال آینده از چه ابعادی برخوردار شود.
اما قرائت اقتدارگرایانه از قانون که اجازه می داد در سال ۸۸ هر آبرویی ریخته شود و هر دروغی از تلویزیون پخش شود تا حاکمیت بتواند اعتراضات مردمی جنبش سبز را مهار کند، حالا نگران آبروی مجرمان شده و می خواهد نگذارد مردم حتی از ابعاد فسادهای کلان معاونان و وزیران احمدی نژاد مطلع شوند. همدستان احمدی نژاد نمی خواهند بپذیرند که همه در برابر قانون برابرند.
پرونده ای با نزدیک به ۳۰ عنوان اتهامی
پرونده تخلفات بزرگ محمدرضا رحیمی که پیگرد قضایی او تا پایان سال ۹۲ با حکم حکومتی رهبری متوقف شده بود، پس از چهار سال مصونیت، اواخر اسفندماه گذشته با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. به علت منتشر نشدن کیفرخواست و رای دادگاه، مشخص نیست چه تعداد از ۲۵ تا ۲۹ عنوان اتهامی که برای رحیمی مطرح بوده، در کیفرخواست نهایی درج شده است. اما به هرحال این پرونده در اختیار شعبه ۷۶ دادگاه به ریاست قاضی سیامک مدیر خراسانی قرار گرفت و بررسی آن ماهها طول کشید؛ تا آنکه در نهایت اوایل شهریورماه اعلام شد که حکم آن صادر شده است؛ حکمی که رسانه ها از جزئیات آن خبردار نشدند.
همزمان با اعلام کلی محکومیت رحیمی، گزارش‌هایی درباره تخلفات و سوءاستفاده ‌از امکانات دولتی در آخرین روزهای حضور محمود احمدی‌نژاد پشت میز ریاست جمهوری منتشر شد. یک مورد از تخلفات در این ارتباط، انتقال ۱۶ میلیارد تومان از اموال دولتی به یک حساب بانکی بود که در واقع حساب شخصی مشترک بقایی و احمدی نژاد بود. مورد دیگر، اختلاس از صندوق قرض الحسنه کارکنان ریاست جمهوری، و مورد بعدیتصاحب چندین خودروی نهاد ریاست جمهوری، که ظاهرا هنوز هم بازگردانده نشده است. مواردی همچون کد ۴۴۴۴۴ و بورسیه های غیر قانونی نیز که جای خود دارد.
در اواخر بهار ۹۳ وکیل رحیمی گفت که حال روحی موکلش بد شده است! اما باز هم رئیس دادگاه می گفت پرونده در حال مطالعه است و به مرحله ختم دادرسی نرسیده. دو ماه بعد، در بیست و یکم مردادماه، سایت متعلق به یکی از اصولگرایان تندرو مجلس پیشدستی کرد و خبری مبنی بر محکومیت رحیمی به پنج سال حبس منتشر کرد؛ مدتی که یک سوم حکم واقعی او بود که اکنون صادر شده. اما مسئولان قضایی به سرعت این خبر را تکذیب کردند، تا آنکه بالاخره در روز دهم شهریور محسنی اژه ای سخنگوی قوه قضاییه از صدور حکم رحیمی خبر داد و مجازات او را تنها “حبس و جزای نقدی” ذکر کرد، بدون هیچ توضیح بیشتر.
دقیقا سه هفته پیش، یعنی در روز ۲۴ شهریور ۱۳۹۳ محمدرضا نادری وکیل مدافع رحیمی در گفت وگو با ایرنا اعلام کرد: صبح امروز (دوشنبه) به شعبه ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران مراجعه کردم و حکم پرونده موکلم بطور رسمی ابلاغ شد. وی ادامه داد: در مدت زمانی قانونی به حکم صادره اعتراض خواهیم کرد. نادری درمورد حکم صادره نیز گفت: با توجه به قطعی نبودن حکم صادره، از بیان جزییات آن معذورم.
همچون وکیل رحیمی و خود او که بعدا به صادق لاریجانی نامه نوشت، دستگاه قضایی و مسئولان پرونده هم نه تنها چیزی درباره جزئیات حکم رحیمی نگفتند، بلکه رسانه ها را هم از پیگیری این موضوع بازداشتند تا بتوانند مراحل تجدیدنظر را در سکوت رسانه ای پیگیری کنند. حالا لایحه دفاعیه ۲۰ صفحه ای رحیمی در حالی روی میز دادگاه تجدیدنظر است که رسانه ها مجاز نیستند حکم او را منتشر کنند.
قوه قضاییه که به اختلاس سه هزار میلیاردی و پرونده های جنجالی مشابه به صورت علنی رسیدگی می کرد، پرونده اختلاس محمدرضا رحیمی از بیمه ایران و دیگر تخلفات او در تضییع سرمایه های ملی و دولتی را در محاکمات غیرعلنی بررسی کرد؛ حال آنکه ظاهرا نه موضوع غیر اخلاقی در آن مطرح بود و نه موضوعی مغایر با امنیت ملی. مگر آنکه خط قرمزهای دستگاه قضایی هم مانند محمود احمدی نژاد باشد که دولتمردان خود را خط قرمز نامیده بود.
اعزام نماینده های ولایتمدار به مجلس با پول رشوه و اختلاس!
پس از اعلام محکومیت رحیمی به حبس و جزای نقدی، مصاحبه ای از وی منتشر شد که در آن آمده بود: «من فقط محمدرضا رحیمی نیستم، من معاون اول این نظام هستم. بنده ۳۴ سال سابقه خدمت در جمهوری اسلامی ایران را دارم؛ بنابراین نباید این قدر ساده به موضوع نگاه کرد.» رحیمی چنین ادامه داده بود که «جناب آقای اژه ای! معاون اول قوه قضاییه، شما اگر به قانون نگاه کنید خواهید دانست که نباید حکمی را که هنوز قطعی نشده است، اعلام کنید.»
یک هفته بعد، رحیمی نامه ای تهدیدآمیز و سرگشاده برای رئیس قوه قضاییه ارسال کرد؛ نامه ای طولانی که سندی “صرفا جهت استحضار” به آن ضمیمه شده بود و رحیمی مدعی بود که این سند نشان می دهد اتهامش مربوط به مسئولیت هایش در دولت های نهم و دهم نیست، بلکه درباره برگزاری چند انتخابات قبلی است!
رحیمی در این نامه اشاره به نکته ای کرد که پیش تر به شکلی سربسته در دادگاه بیمه ایران مطرح شده بود. در یکی از جلسات علنی آن دادگاه، یکی از متهمان به نام ج.الف اعلام کرد که در جریان انتخابات مجلس هشتم، دسته چک خود را با امضا و بدون رقم به رحیمی داده بود تا برای راهیابی “نامزدهای بسیجی و ولایت مدار” به مجلس خرج کند.
این موضوع دیگر هیچ گاه در دادگاه بیمه ایران و هیچ جای دیگری مطرح نشد، تا روز هفدهم شهریور ۹۳ که رحیمی نامه ای تهدیدآمیز را خطاب به رئیس قوه قضاییه منتشر کرد و در آن نوشت: “آنچه به عنوان اتهام به اینجانب نسبت داده شده است… هیچ ارتباطی به مسؤولیت اینجانب به عنوان معاون اول دولت دهم و معاون حقوقی رئیس جمهور در دولت نهم و حتی مسؤولیتم در سمت ریاست دیوان محاسبات کشور نداشته و موضوع مربوط به همکاری و بعضا مسؤولیت چندین ساله اینجانب در خارج از سمت های دولتی و در برگزاری انتخابات شوراها، مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری طی سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، آن هم حسب صلاحدید برخی بزرگان و مسؤولان کشور بوده که یک نمونه از اسناد مربوط صرفا جهت استحضار حضرتعالی ضمیمه و ارسال می گردد.”
رحیمی در بند بعدی نامه اش هم توضیح داده بود که آن فرد صاحب دسته چک مذکور را “تنی چند از مسؤولان وقت دستگاه قضا و برخی نمایندگان محترم مجلس” به وی معرفی کرده و دستگاه های نظارتی هم به استعلام درباره وی پاسخ مثبت داده اند. او از اینکه قوه قضاییه خانواده اش را “در بحران ویران کننده روحی و روانی قرار داده” هم انتقاد کرد.
بدین ترتیب معاون اول سابق دولت و متهم فعلی اختلاس، تلویحا به صادق لاریجانی اعلام کرد که اگر بنا به محکومیت وی باشد، پای کسان دیگری هم در مجلس و قوه قضاییه گیر است؛ به خصوص آن نامزدهای بسیجی و ولایت مدار که با این پول ها به مجلس راه یافته اند ولی حالا حاضر نیستند ولی نعمت خود را در برابر اتهام اختلاس و حکم حبس، حمایت کنند.
رحیمی در نامه خود اما هیچ اشاره ای به این نکرده بود که متهم اصلی پرونده اختلاس از بیمه ایران گفته بود ۱۵ میلیارد ریال به رحیمی معاون اول احمدی نژاد رشوه داده، و اعتراف کرده بود که “رحیمی از اینکه او اسناد رشوه‌گیری‌اش را به قوه قضاییه رسانده، بسیار عصبانی شده” است.
متهم ردیف اول به نام د.س همچنین گفته بود که رحیمی او را احضار کرده و با عصبانیت از او پرسیده که چرا چک‌ها را به سازمان بازرسی داده است، و سپس از او خواسته تا چند چک سفید امضا در وجه بعضی از مقامات از جمله اسفندیار رحیم مشایی، رئیس دفتر وقت احمدی نژاد، امضا کند.
د.س علاوه بر افشای رشوه گیری میلیاردی رحیمی، از سوء استفاده او و نزدیکانش از نفوذ در دستگاه قضایی و “پرونده سازی و تهدید به زندان با هدف اخاذی” از وی نیز پرده برداشته و گفته بود که خود او حتی مجبور شده خانه‌اش را نیز به نام آنها سند بزند.
متهمی که در روز روشن قوه قضاییه را تهدید می کند
حالا قوه قضاییه با کسی طرف است که تا چندی پیش از نفوذش در دستگاه قضایی و جریان سیاسی مدعی اصولگرایی به نفع فسادهای هنگفت میلیاردی استفاده می کرد، و حالا تهدید می کند که از انتخاباتی بودن اتهاماتش سند دارد، و یک نمونه از آنها را ارسال هم می کند.
این البته اولین تهدید رحیمی نیست. دو سال پیش و در زمان اولین دور انتشار اتهامات جدید علیه معاون اول احمدی نژاد هم سایت روزنامه دولتی ایران در گزارشی نوشت پول هایی که جابر ابدالی از محمدرضا رحیمی گرفته، به نیابت از محمدرضا باهنر نایب رئیس مجلس بوده است! روزنامه دولت احمدی نژاد تصریح کرد که این دوست قدیمی رحیمی، پول ها را “برای کمک به نامزدهای اصولگرا که در خط ولایت قرار دارند” به رحیمی پرداخت کرده تا او به باهنر تحویل دهد.
در همان زمان، پرویز سروری، سردار سابق سپاه و نماینده مجلس هشتم، نیز فاش کرد که رحیمی ۹۰۰ میلیون تومان به نمایندگان مجلس هفتم و هشتم پول داده تا برای تبلیغات انتخاباتی هزینه کنند؛ پولی که به عنوان “کمک افراد خیر به مساجد” به این مدعیان اصولگرایی پرداخت می شده تا در کارهای سیاسی هزینه شود.
این رسوایی در همان زمان به حدی گسترده شد که حتی حمید رسایی نماینده تندروی فعلی نیز اذعان کرد که رحیمی به او هم پیشنهاد پرداخت پول داده و می خواسته در انتخابات مجلس هشتم به وی کمک کند! جالب اینجاست که رسایی حتی نگفت که نمی خواسته پول را بگیرد، بلکه اعتراف کرده که به رحیمی پیغام داده پول را به حسابش واریز کند اما او خواستار پرداخت کمک مالی پس از دیدار حضوری شده است؛ تا لابد قول هایی را در ازای پرداخت پول، بگیرد.
افشای موارد فساد حاکمیت یکدست که هشت سال مورد حمایت قاطع رهبری بوده، به نقطه حساسی رسیده است. به نظر می رسد جریانی در قوه قضاییه می خواهند رحیمی و چند همدست او را آنچنان سریع قربانی و ساکت کنند که دیگر کسی جرئت نکند به تهدید قدرتمندان سیاسی و اقتصادی بپردازد.
اما در مقابل، رحیمی و دیگر نزدیکانش هم در هشت سال گذشته چنان مافیایی را شکل داده اند که قربانی کردن آنها و نجات دیگر همدستان به سادگی ممکن نیست. یک نمونه از این رویارویی، وقتی بود که احمدی نژاد و دولتمردانش برای مقابله با پیگرد قضایی رحیمی، اسناد زمین خواری جواد لاریجانی برادر رؤسای قوای مقننه و قضاییه را منتشر کردند.
شاید از همین روست که دو طرف در توافقی نانوشته، تاکنون از مشخص شدن میزان حکم صادره برای رحیمی جلوگیری کرده اند؛ تا شاید راه فراری از این دوراهی که به هرحال به بی آبرویی بخش قابل توجهی از کارگزاران نظام و معتمدان رهبری در مجلس و قوه قضاییه و دولت قبلی منتهی خواهد شد، پیدا کنند.